Thaniashar (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «=== اول وقت === برای شروع نماز، مکلف باید بداند که وقت نماز داخل شده است و اگر شک در دخول وقت داشته باشد، نمیتواند نماز را آغاز کند. و اگر از راههای عقلایی برای مکلف اطمینان به دخول وقت حاصل شود (مانند خبردادن دو فرد عادل یا اطلاعرسانی مؤذنی ک...» ایجاد کرد) |
Thaniashar (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
=== آخر وقت === | === آخر وقت === | ||
اگر مکلف حتی یک رکعت از نماز را در وقت بخواند، نمازش صحیح است؛ البته مکلف نباید عمداً نمازش را تا این حدّ تأخیر بیندازد. | اگر مکلف حتی یک رکعت از نماز را در وقت بخواند، نمازش صحیح است؛ البته مکلف نباید عمداً نمازش را تا این حدّ تأخیر بیندازد. | ||
----'''همسو''': [[وقت فضیلت نماز|وقت فضیلت نمازها]] | |||
---- | |||
== استفتائات == | == استفتائات == | ||
نسخهٔ ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۵۷
اول وقت
برای شروع نماز، مکلف باید بداند که وقت نماز داخل شده است و اگر شک در دخول وقت داشته باشد، نمیتواند نماز را آغاز کند.
و اگر از راههای عقلایی برای مکلف اطمینان به دخول وقت حاصل شود (مانند خبردادن دو فرد عادل یا اطلاعرسانی مؤذنی که در رعایت وقت، دقت دارد) در این صورت نیز میتواند نماز را شروع کند.
اگر به دلیل موانع شخصی (مثل نابینایی یا زندانیبودن) یا موانع طبیعی (مانند ابر یا غبار) نتواند علم پیدا کند، باید نماز را تأخیر بیندازد تا مطمئن شود وقت داخل شده است.
نمازخواندن بدون رعایت وقت
چنانچه کسی بدون یقین به دخول وقت (با شکّ یا غفلت) نماز بخواند، در این صورت:
اگر بعداً معلوم شود تمام نماز را در وقت خوانده، نماز صحیح است.
اگر بعداً معلوم شود که همه یا بعض نماز را پیش از وقت خوانده، یا معلوم نشود که در وقت بوده یا نه، نماز باطل است و باید آن را دوباره بخواند.
داخلشدن وقت در بین نماز
اگر کسی بعد از نماز یا در بین آن متوجه شود که در حال خواندن نماز، وقت داخل شده و مقداری از نماز را خارج از وقت خوانده، دو صورت دارد:
اگر با یکی از راههایی که گفته شد، یقین به دخول وقت داشته، نمازش صحیح است؛
اگر بدون یقین به دخول وقت (با شکّ یا غفلت) نماز را شروع کرده، باید نماز را دوباره بخواند.
آخر وقت
اگر مکلف حتی یک رکعت از نماز را در وقت بخواند، نمازش صحیح است؛ البته مکلف نباید عمداً نمازش را تا این حدّ تأخیر بیندازد.
همسو: وقت فضیلت نمازها
استفتائات
السؤال: لقد صلّیت صلاة الصبح ظنّاً بأنّه قد أذّن الصلاة الصبح، وبعد نصف ساعة سمعت المؤذّن یؤذّن فلم أعد الصلاة مرّة أخری، فما الحکم؟
الجواب: إذا تبیّن أنّ صلاتک کانت قبل الوقت وجبت الإعادة.
منابع فقهی
توضیح المسائل
مسئله ۷۲۹ ـ موقعی انسان میتواند مشغول نماز شود که یقین کند وقت داخل شده است، یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند، بلکه به اذان و به خبر شخصی که مکلف بداند شدیداً مراعات دخول وقت را میکند چنانچه موجب اطمینان شود نیز میتوان اکتفا نمود.
مسئله ۷۳۰ ـ اگر به واسطه مانع شخصی مانند نابینایی یا در زندان بودن نتواند در اوّل وقتِ نماز به داخل شدنِ وقت یقین کند، باید نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین یا اطمینان کند که وقت داخل شده است. و همچنین است ـ بنا بر احتیاط لازم ـ اگر مانع از یقین به داخل شدن وقت از موانع عمومی از قبیل ابر و غبار و مانند اینها باشد.
مسئله ۷۳۱ ـ اگر به یکی از راههای گذشته برای انسان ثابت شود که وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بین نماز بفهمد که هنوز وقت داخل نشده، نماز او باطل است. و همچنین است اگر بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را پیش از وقت خوانده. ولی اگر در بین نماز بفهمد وقت داخل شده، یا بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده بود، نماز او صحیح است.
مسئله ۷۳۲ ـ اگر انسان ملتفت نباشد که باید با یقین به داخل شدن وقت، مشغول نماز شود چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقت خوانده، نماز او صحیح است. و اگر بفهمد نماز را پیش از وقت خوانده، یا نفهمد که در وقت خوانده یا پیش از وقت، نمازش باطل است. بلکه اگر بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده است، باید دوباره آن نماز را بخواند.
مسئله ۷۳۳ ـ اگر یقین کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود، و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه، نماز او باطل است. ولی اگر در بین نماز یقین داشته باشد که وقت داخل شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه، نمازش صحیح است.
رساله جامع
ج۱، مسئله ۹۷۰. انسان زمانی میتواند مشغول نماز شود که یقین کند وقت فرا رسیده یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت، خبر دهند، بلکه به خبر و به اذان شخصی که مکلّف بداند شدیداً مراعات فرا رسیدن وقت را میکند، چنانچه موجب اطمینان شود نیز میتوان اکتفا نمود.
ج۱، مسئله ۹۷۱. اگر فرد به علّت مانع شخصی - مانند نابینایی یا در زندان بودن - نتواند در اوّل وقت نماز به فرا رسیدن وقت یقین یا اطمینان کند، باید نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین یا اطمینان کند وقت فرا رسیده است. همچنین است بنابر احتیاط لازم، اگر مانع از یقین یا اطمینان به فرارسیدن وقت از موانع عمومی از قبیل ابر و غبار و مانند اینها باشد.
ج۱، مسئله ۹۷۸. هر گاه بچّۀ نابالغ در بین وقت نماز بالغ گردد، در صورتی که به اندازۀ خواندن یک رکعت نماز یا بیشتر وقت داشته باشد، واجب است نماز را بخواند و چنانچه قبل از بلوغ، بعد از فرا رسیدن وقت، نماز را خوانده باشد و قبل از سپری شدن وقت بالغ گردد، دوباره خواندن نماز واجب نیست، هرچند احتیاط مستحب است که آن را دوباره بهجا آورد.
ج۱، مسئله ۱۵۶۲. اگر نمازگزار بعد از نماز بفهمد تمام نماز را قبل از وقت خوانده، باید آن را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید و در این حکم فرقی نیست که بر اساس یقین یا اطمینان یا حجّت شرعی معتبر دیگر مثل شهادت بیّنه به فرا رسیدن وقت، نماز را خوانده باشد یا این امر از روی غفلت یا فراموشی یا سهلانگاری یا ندانستن مسأله باشد.
ج۱، مسئله ۱۵۶۳. اگر به یکی از راههای شرعی بیان شده در مسألۀ «۹۷۰» برای انسان ثابت شود که وقت نماز شده و مشغول نماز شود، چند صورت دارد:
الف. در بین نماز بفهمد اشتباه کرده و هنوز هم وقت نماز نشده، هرچند لحظاتی بعد، وقت نماز فرا میرسد؛
ب. در بین نماز شک کند که وقت نماز شده یا لحظاتی بعد وقت نماز خواهد شد؛
در این دو صورت (الف و ب)، نماز باطل است.
ج. در بین نماز متوجّه شود، بعد از شروع او به نماز، وقت نماز فرا رسیده، به گونهای که موقع فهمیدن، وقت نماز شده است؛
د. در بین نماز یقین یا اطمینان داشته باشد که وقت نماز شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه؛
ه. بعد از نماز بفهمد که در بین نماز، وقت فرا رسیده است؛
و. بعد از تمام شدن نماز شک نماید که نماز را در وقت خوانده یا قبل از وقت، در حالی که هنگام شک، وقت نماز فرا رسیده باشد یا سپری شده باشد؛
در این چهار صورت (ج، د، ه ، و)، نماز صحیح است.
ج۱، مسئله ۱۵۶۴. اگر انسان متوجّه نباشد که باید با طریق شرعی معتبر مثل یقین یا اطمینان به فرا رسیدن وقت، مشغول نماز شود و در حال غفلت نماز بخواند، چند صورت دارد:
الف. بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقت خوانده است؛ در این صورت، نماز صحیح است.
ب. بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت فرا رسیده؛ در این صورت، نمازش باطل است و باید دوباره آن نماز را بخواند.
ج. بعد از تمام شدن نماز شک نماید که نماز را در وقت خوانده یا قبل از وقت، یا شک نماید که تمام نماز را در وقت خوانده یا قسمتی از آن را در وقت خوانده است در حالی که هنگام شک، وقت نماز فرا رسیده باشد یا سپری شده باشد؛ در این صورت، نماز صحیح میباشد.
د. در بین نماز بفهمد که هنوز وقت فرا نرسیده، هرچند لحظاتی بعد، وقت نماز خواهد شد؛
ه. در بین نماز شک کند که وقت فرا رسیده یا لحظاتی بعد وقت نماز خواهد شد؛
و. در بین نماز متوجّه شود وقت بعد از شروع او به نماز فرا رسیده است، امّا قسمتی از نماز - هرچند اندک - را قبل از وقت خوانده است؛
در این سه صورت (د، ه ، و)، نماز باطل است.
المسائل المنتخبه
(مسألة ۱۹۷): یعتبر فی جواز الدخول فی الصلاة أن یستیقن بدخول الوقت أو تقوم به البینة، ویجتزأ بالاطمئنان الحاصل من أذان الثقة العارف بالوقت أو من إخباره أو من سائر المناشیء العقلائیة، ولا یکتفی بالظنّ وإن کان للمکلّف مانع شخصی عن معرفة الوقت کالعمی والحبس، بل وإن کان المانع نوعیاً - کالغیم - علی الأحوط لزوماً، فلا بُدَّ فی الحالتین من تأخیر الصلاة إلی حین الاطمئنان لدخول الوقت.
(مسألة ۱۹۸): إذا صلّی معتقداً دخول الوقت بأحد الأمور المذکورة ثُمَّ انکشف له أنّ الصلاة وقعت بتمامها خارج الوقت بطلت صلاته. نعم، إذا علم أنّ الوقت قد دخل وهو فی الصلاة صحّت صلاته. وإذا صلّی غافلاً وتبین دخول الوقت فی الأثناء لم تصحّ ولزمه إعادتها.
منهاج الصالحین
ج۱، مسألة ۵۰۷: یعتبر فی جواز الدخول فی الصلاة أن یستیقن بدخول الوقت أو تقوم به البینة، ویجتزأ بالاطمئنان الحاصل من أذان الثقة العارف بالوقت، ومن إخباره أو من سائر المناشئ العقلائیة، ولا یکتفی بالظنّ وإن کان للمکلّف مانع شخصی عن معرفة الوقت کالعمی والحبس، بل وإن کان المانع نوعیاً - کالغیم - علی الأحوط لزوماً، فلا بُدَّ فی الحالتین من تأخیر الصلاة إلی حین الاطمئنان بدخول الوقت.
ج۱، مسألة ۵۰۸: إذا تیقّن بدخول الوقت أو أحرزه بطریق معتبر فصلّی ثُمَّ تبین أنّها وقعت قبل الوقت لزم إعادتها، نعم إذا علم أنّ الوقت قد دخل وهو فی الصلاة یحکم بصحّة صلاته وإن کان الأحوط استحباباً إعادتها، وأمّا إذا صلّی غافلاً وتبین دخول الوقت فی الأثناء فلا تصحّ صلاته، نعم إذا تبین دخوله قبل الصلاة أجزأت، وکذا إذا صلّی برجاء دخول الوقت، وإذا صلّی وبعد الفراغ شک فی دخوله لم تجب الإعادة وإن کانت أحوط استحباباً.
ج۱، مسألة ۵۱۴: إذا بلغ الصبی فی أثناء الوقت وجب علیه الصلاة إذا أدرک مقدار رکعة أو أزید، ولو صلّی قبل البلوغ ثُمَّ بلغ فی الوقت فی أثناء الصلاة أو بعدها لم تجب علیه الإعادة، وإن کان الأحوط استحباباً الإعادة فی الصورتین.
عروه الوثقی
[۱۱۹۰] مسألة ۱۱: کل صلاة أدرک من وقتها فی آخره مقدار رکعة فهو أداء ویجب الإتیان به، فإن من أدرک رکعة من الوقت، فقد أدرک الوقت لکن لا یجوز التعمد فی التأخیر إلی ذلک.
[۱۲۰۹] مسألة ۱: لا یجوز الصلاة قبل دخول الوقت، فلو صلی بطلت وإن کان جزء منها قبل الوقت، ویجب العلم بدخوله حین الشروع فیها، ولا یکفی الظن لغیر ذوی الاعذار [(لغیر ذوی الاعذار) : سیأتی الکلام فیهم فی المسألة الرابعة.]، نعم یجوز الاعتماد علی شهادة العدلین علی الأقوی، وکذا علی أذان العارف العدل [(وکذا علی أذان العارف العدل) : المعیار حصول الاطمئنان بدخول الوقت عن منشأ عقلائی ومنه الاذان مع إحراز شدة مواظبة المؤذن علی الوقت ولو مع فقد الشرطین، ومنه یظهر الحال فیما بعده.]، وأما کفایة شهادة العدل الواحد فمحل إشکال، وإذا صلی مع عدم الیقین بدخوله ولا شهادة العدلین أو أذان العدل بطلت إلا إذا تبین بعد ذلک کونها بتمامها فی الوقت مع فرض حصول قصد القربة منه.
[۱۲۱۰] مسألة ۲: اذا کان غافلا عن وجوب تحصیل الیقین أو ما بحکمه فصلی ثم تبین وقوعها فی الوقت بتمامها صحت، کما أنه لو تبین وقوعها قبل الوقت بتمامها بطلت، وکذا لو لم یتبین الحال، وأما لو تبین دخول الوقت فی أثنائها ففی الصحة إشکال [(ففی الصحة اشکال) : بل منع.]، فلا یترک الاحتیاط بالإعادة.
[۱۲۱۱] مسألة ۳: إذا تیقن دخول الوقت فصلی أو عمل بالظن المعتبر کشهادة العدلین وأذان العدل العارف [(واذان العدل العارف) : تقدم الکلام فیه آنفاً.] فإن تبین وقوع الصلاة بتمامها قبل الوقت بطلت ووجب الإعادة، وإن تبین دخول الوقت فی أثنائها ولو قبل السلام صحت، وأما إذا عمل بالظن الغیر المعتبر فلا تصح وإن دخل الوقت فی أثنائها، وکذا إذا کان غافلا علی الأحوط [(علی الاحوط) بل الاقوی کما مر.] کما مر، ولا فرق فی الصحة فی الصورة الأولی بین أن یتبین دخول الوقت فی الأثناء بعد الفراغ أو فی الأثناء لکن بشرط أن یکون الوقت داخلا حین التبین، وأما إذا تبین أن الوقت سیدخل قبل تمام الصلاة فلا ینفع شیئا.
[۱۲۱۲] مسألة ۴: إذا لم یتمکن من تحصیل العلم أو ما بحکمه لمانع فی السماء من غیم أو غبار أو لمانع فی نفسه من عمی أو حبس أو نحو ذلک فلایبعد کفایة الظن، لکن الأحوط [(لکن الاحوط) : لا یترک بل هو الاقوی فی الموانع الشخصیة.] التأخیر حتی یحصل الیقین بل لا یترک هذا الاحتیاط.
[۱۲۲۵] مسألة ۱۷: إذا بلغ الصبی فی أثناء الوقت وجب علیه الصلاة إذا أدرک مقدار رکعة أو أزید، ولو صلی قبل البلوغ ثم بلغ فی أثناء الوقت فالأقوی کفایتها وعدم وجوب إعادتها وإن کان أحوط وکذا الحال لو بلغ فی أثناء الصلاة.