موارد وجوب تأخیر

از ویکی احکام

مواردی که تأخیر نماز واجب است

به‌طور کلی خواندن نماز در اول وقت بهتر است، اما در برخی موارد نمازگزار باید نماز را به تأخیر اندازد:

  1. کسی که به دلیل مانع شخصی (مثل نابینایی) یا عمومی (مثل ابر و غبار) نتواند مطمئن شود که وقت نماز رسیده است، باید نماز را از اول وقت به تأخیر بیندازد تا اطمینان به دخول وقت پیدا کند.
  2. کسی که مسائل نماز را نمی‌داند و نمی‌تواند بدون یادگرفتن آن، نماز صحیح به‌جا آورد، باید نماز را از اول وقت به تأخیر بیندازد تا مسائل را یاد بگیرد.
  3. اگر وقت نماز وسیع است و مکلف موظف به انجام واجبی فوری باشد (مثل تطهیر مسجد یا پرداخت قرضی که زمان پرداخت آن رسیده و طلبکار طلب خود را مطالبه کرده و بدهکار توانایی پرداخت آن را دارد)، باید ابتدا آن وظیفه را انجام دهد، سپس نماز را بخواند. البته اگر این ترتیب رعایت نشود، معصیت کرده، اما نماز صحیح است.
  4. کسی که به‌جهت عذری می‌خواهد با تیمم نماز بخواند و احتمال می‌دهد عذرش تا آخر وقت برطرف شود، باید صبر کند تا عذرش برطرف شود و نماز را با وضو بخواند یا از برطرف‌شدن عذرش مأیوس شود.

همسو: مجوزات تأخیر نماز


استفتائات

منابع فقهی

توضیح المسائل

مسئله ۷۳۰ . اگر به واسطه مانع شخصی مانند نابینایی یا در زندان بودن نتواند در اوّل وقتِ نماز به داخل شدنِ وقت یقین کند، باید نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین یا اطمینان کند که وقت داخل شده است. و همچنین است ـ بنا بر احتیاط لازم ـ اگر مانع از یقین به داخل شدن وقت از موانع عمومی از قبیل ابر و غبار و مانند اینها باشد.

مسئله ۷۴۰ . کسی که مسائل نماز را نمی‏داند و نمی‌تواند بدون یاد گرفتن آن را به طور صحیح انجام دهد، یا شکیات و سهویات را نمی‏داند و احتمال می‏دهد که یکی از اینها در نماز پیش آید و به واسطه یاد نگرفتن واجبی را ترک کند، یا حرامی را مرتکب شود، باید برای یاد گرفتن اینها نماز را از اوّل وقت تأخیر بیندازد، ولی اگر به امید آنکه بر وجه صحیح نماز را انجام دهد در اوّل وقت مشغول نماز شود، پس اگر در نماز مسأله‌ای که حکم آن را نمی‏داند پیش نیاید، نماز او صحیح است، و اگر مسأله‌ای که حکم آن را نمی‏داند پیش آید، جایز است به یکی از دو طرفی که احتمال می‏دهد به امید آن که وظیفه او باشد، عمل نماید و نماز را تمام کند، ولی بعد از نماز باید مسأله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده دوباره بخواند، و اگر صحیح بوده اعاده لازم نیست.

مسئله ۷۴۱ . اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار هم طلب خود را مطالبه می‏کند، در صورتی که ممکن است، باید اوّل قرض خود را بدهد بعد نماز بخواند، و همچنین است اگر کار واجب دیگری که باید فوراً آن را به‌جا آورد پیش آمد کند، مثلاً ببیند مسجد نجس است، باید اوّل مسجد را تطهیر کند بعد نماز بخواند، و چنانچه در هر دو صورت، اوّل نماز بخواند معصیت کرده، ولی نماز او صحیح است.

نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود

رساله جامع

ج۱، مسئله ۹۷۱. اگر فرد به علّت مانع شخصی - مانند نابینایی یا در زندان بودن - نتواند در اوّل وقت نماز به فرا رسیدن وقت یقین یا اطمینان کند، باید نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین یا اطمینان کند وقت فرا رسیده است. همچنین است بنابر احتیاط لازم، اگر مانع از یقین یا اطمینان به فرارسیدن وقت از موانع عمومی از قبیل ابر و غبار و مانند اینها باشد.

ج۱، مسئله ۹۷۹. هر گاه انسان عذری داشته باشد که اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند، ناچار است آن را با تیمّم به‌جا آورد، چنانچه مأیوس از برطرف شدن آن عذر باشد، یا احتمال عقلایی دهد با تأخیر انداختن نماز، از تیمّم هم ناتوان شود، می‌‌تواند در اوّل وقت، تیمّم کند و نماز بخواند؛

ولی اگر مأیوس نباشد، باید صبر کند تا عذرش برطرف شود یا مأیوس شود و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت، نماز بخواند و لازم نیست به قدری صبر کند که فقط بتواند کارهای واجب نماز را انجام دهد؛ بلکه برای مستحبات نماز نیز مانند اذان و اقامه و قنوت، اگر وقت دارد می‌تواند تیمّم کند و نماز را با آن مستحبات به‌جا آورد.

حکم هر کدام از عذرهای دیگر - غیر از موارد تیمّم - در فصل‌های مربوطه بیان شده است.

ج۱، مسئله ۹۸۰. کسی که بعضی از مسائل نماز را نمی‌داند و نمی‌‌تواند بدون یاد گرفتن، آن را به‌طور صحیح انجام دهد یا شکّیات و سهویات را نمی‌داند و احتمال معقول می‌دهد یکی از آنها در نماز پیش آید و به علّت یاد نگرفتن با حکم الزامی مخالفت نماید - مانند اینکه حرامی را مرتکب شود - باید برای یاد گرفتن آنها نماز را از اوّل وقت تأخیر بیندازد.

ج۱، مسئله ۹۸۱. کسی که بعضی از مسائل نماز را نمی‌داند، چنانچه به امید آنکه به‌طور صحیح، نماز را به‌جا آورد، مشغول نماز بشود و در بین نماز مسأله‌ای که حکم آن را نمی‌داند پیش نیاید، نماز او صحیح است؛

امّا اگر مسأله‌ای که حکم آن را نمی‌داند پیش آید، جایز است به یکی از دو طرفی که احتمال می‌دهد - به امید آنکه وظیفۀ او باشد - عمل نماید و نماز را تمام کند، ولی بعد از نماز باید مسأله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند و اگر صحیح بوده، دوباره خواندن لازم نیست.

ج۱، مسئله ۹۸۲. اگر وقت نماز وسعت داشته باشد و طلبکار هم طلب خود را که زمان ادایش فرا رسیده و بدهکار توانایی پرداخت آن را دارد، از وی مطالبه نماید، بدهکار در صورت امکان باید اوّل بدهی خود را بدهد، بعد نماز بخواند.

همین طور، اگر کار واجب دیگری که باید فوراً آن را به‌جا آورد اتّفاق بیفتد - مثلاً ببیند مسجد نجس است - باید اوّل مسجد را تطهیر کند، بعد نماز بخواند؛

البتّه در هر دو صورت، چنانچه عمداً اوّل نماز بخواند، معصیت کرده، ولی نماز او صحیح است.

عروه الوثقی

[۱۲۰۳] مسألة ۲۴: قد مر أن الأفضل فی کل صلاة تعجیلها، فنقول: یستثنی من ذلک موارد: ....

الرابع: لمدافعة الاخبثین ونحوهما فیؤخر لدفعهما.

الخامس: إذا لم یکن له إقبال فیؤخر إلی حصوله. ....

[۱۲۰۵] مسألة ۲۶: یجب تأخیر الصلاة عن أول وقتها لذوی الاعذار مع رجاء زوالها أو احتماله فی آخر الوقت ما عدا التیمم کما مر هنا [۱] وفی بابه، وکذا یجب التأخیر لتحصیل المقدمات الغیر الحاصلة کالطهارة والستر وغیرهما، وکذا لتعلم أجزاء الصلاة وشرائطها [۲]، بل وکذا لتعلم أحکام الطواریء من الشک والسهو ونحوهما مع غلبة الاتفاق [۳]، بل قد یقال مطلقاً، لکن لا وجه له، وإذا دخل فی الصلاة مع عدم تعلمها بطلت إذا کان متزلزلا [۴] وإن لم یتفق، وأما مع عدم التزلزل بحیث تحقق منه قصد الصلاة وقصد امتثال أمر الله تعالی فالأقوی الصحة، نعم إذا اتفق شک أو سهو لا یعلم حکمه بطلت صلاته، [۵] لکن له أن یبنی علی أحد الوجهین أو الوجوه بقصد السؤال بعد الفراغ والإعادة إذا خالف الواقع، وأیضاً یجب التأخیر إذا زاحمها واجب آخر مضیق کإزالة النجاسة عن المسجد أو أداء الدین المطالب به مع القدرة علی أدائه أو حفظ النفس المحترمة أو نحو ذلک، وإذا خالف واشتغل بالصلاة عصی فی ترک ذلک الواجب لکن صلاته صحیحة علی الأقوی وإن کان الأحوط الإعادة.

[۱۲۱۲] مسألة ۳۳: إذا لم یتمکن من تحصیل العلم أو ما بحکمه لمانع فی السماء من غیم أو غبار أو لمانع فی نفسه من عمی أو حبس أو نحو ذلک فلایبعد کفایة الظن، لکن الأحوط [۶] التأخیر حتی یحصل الیقین بل لا یترک هذا الاحتیاط.

  1. [(کما مر هنا): ومر ما هو المختار فیه وفیما قبله آنفاً.]
  2. [(وشرائطها): اذا لم یتمکن من ادائها کاملة من دون سبق التعلم.]
  3. [(مع غلبة الاتفاق): بل مع احتمال مخالفته لحکم الزامی عند طروها لو لم یتعلم.]
  4. [(بطلت اذا کان متزلزلاً): بل تصح، والتزلزل لا ینافی قصد القربة.]
  5. [(بطلت صلاته): بل تصح اذا اتمها رجاءً ولم یخل بما یکون معتبراً فی الصحة بلحاظ حاله من احکام الشک والسهو حتی اذا لم یکن من قصده السؤال کما مر فی التقلید.]
  6. [(لکن الاحوط): لا یترک بل هو الاقوی فی الموانع الشخصیة.]