علت لزوم تقلید: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی احکام
(صفحه‌ای تازه حاوی «== چرا باید تقلید کنیم؟ == اسلام، آخرین و کامل‌‌ترین مکتب الهی است و تمام برنامه‌‌های آن مطابق مصلحت انسان‌ها بوده و با پیاده کردن آن، سعادت انسان‌‌ها تأمین می‌‌شود، چه اینکه پروردگار متعال است که انسان‌‌ها را آفریده و به مصالح و مفاسد زن...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== چرا باید تقلید کنیم؟ ==
== دلیل تقلید از مراجع ==
اسلام، آخرین و کامل‌‌ترین مکتب الهی است و تمام برنامه‌‌های آن مطابق مصلحت انسان‌ها بوده و با پیاده کردن آن، سعادت انسان‌‌ها تأمین می‌‌شود، چه اینکه پروردگار متعال است که انسان‌‌ها را آفریده و به مصالح و مفاسد زندگی آنها و خواسته‌‌ها و احتیاجات فطری آنان آگاه است و قوانین زندگی انسان‌‌ها را به عنوان وظایف عبادی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی، جسمی، روانی، فردی، اجتماعی و... به وسیلۀ پیامبران و اوصیاء و جانشینان آنها<sup>(علیهم‌السلام)</sup> به انسان‌‌ها ابلاغ نموده است و به‌طور کلّی، برنامه‌‌های نجات بخش اسلام که توسط پیامبر اکرم<sup>(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)</sup> و ائمّۀ هدی<sup>(علیهم‌السلام)</sup> تبیین شده، سه دسته است:
برنامه‌هایی که اسلام برای سعادت دنیا و آخرت انسان بیان کرده، به‌طور کلی به سه دسته تقسیم می‌شود: عقاید، اخلاق و احکام.
 
با توجه به گستردگی علوم، عقل حکم می‌کند که انسان در هر علمی به متخصص آن مراجعه کند. در مسائل مربوط به خودرو، به مکانیک خبره، در مسائل پزشکی، به طبیب حاذق، در مسائل احکام و حلال و حرام نیز به فقیهی که در فهم کتاب و سنت و مقدمات آن تخصص داشته باشد.
 
== منابع فقهی ==
 
=== رساله جامع ===
[https://mesb.ir/p-1846 &] اسلام، آخرین و کامل‌‌ترین مکتب الهی است و تمام برنامه‌‌های آن مطابق مصلحت انسان‌ها بوده و با پیاده کردن آن، سعادت انسان‌‌ها تأمین می‌‌شود، چه اینکه پروردگار متعال است که انسان‌‌ها را آفریده و به مصالح و مفاسد زندگی آنها و خواسته‌‌ها و احتیاجات فطری آنان آگاه است و قوانین زندگی انسان‌‌ها را به عنوان وظایف عبادی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی، جسمی، روانی، فردی، اجتماعی و... به وسیلۀ پیامبران و اوصیاء و جانشینان آنها<sup>(علیهم‌السلام)</sup> به انسان‌‌ها ابلاغ نموده است و به‌طور کلّی، برنامه‌‌های نجات بخش اسلام که توسط پیامبر اکرم<sup>(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)</sup> و ائمّۀ هدی<sup>(علیهم‌السلام)</sup> تبیین شده، سه دسته است:


۱. معارف اعتقادی و اصول دین؛ ۲. مسائل اخلاقی؛ ۳. احکام عملی و فروع دین.
۱. معارف اعتقادی و اصول دین؛ ۲. مسائل اخلاقی؛ ۳. احکام عملی و فروع دین.
خط ۱۰: خط ۱۷:
ب. مدرک و منبع احکام الهی به‌طور عمده، قرآن کریم و احادیثی که از پیامبر اکرم<sup>(صلی الله علیه وأله وسلم)</sup> و ائمّۀ معصومین<sup>(علیهم السلام)</sup> روایت شده (که ثقلین نامیده می‌شوند) می‌باشد.
ب. مدرک و منبع احکام الهی به‌طور عمده، قرآن کریم و احادیثی که از پیامبر اکرم<sup>(صلی الله علیه وأله وسلم)</sup> و ائمّۀ معصومین<sup>(علیهم السلام)</sup> روایت شده (که ثقلین نامیده می‌شوند) می‌باشد.


ج. فهمیدن و به دست آوردن مطالب و معارفی که در قرآن مجید و روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده، کار آسانی نیست و احتیاج به تخصّص و مهارت دارد و تا یک فرد در ادبیات عرب و علوم مختلف اسلامی از قبیل تفسیر قرآن، درایه و حدیث‌شناسی، رجال و شناخت راویان احادیث، اصول فقه، شناخت آراء و نظرات فقهای اسلام و... تخصّص و مهارت نداشته و به اصطلاح، با توفیق الهی به درجۀ اجتهاد و فقاهت نرسیده باشد، هرگز نمی‌‌تواند احکام خداوند متعال را از منابع خود استخراج کند. شما یک کتاب به نام رساله و توضیح المسائل را می‌‌بینید و شاید ندانید که این رساله، محصول عمر یک فقیه است که با توجّه به تخصّص خود و با زحمت‌‌های طاقت‌فرسا، آن را از منابع دینی استنباط کرده و در دسترس مردم گذاشته است.
ج. فهمیدن و به دست آوردن مطالب و معارفی که در قرآن مجید و روایات اهل بیت<sup>(علیهم السلام)</sup> آمده، کار آسانی نیست و احتیاج به تخصّص و مهارت دارد و تا یک فرد در ادبیات عرب و علوم مختلف اسلامی از قبیل تفسیر قرآن، درایه و حدیث‌شناسی، رجال و شناخت راویان احادیث، اصول فقه، شناخت آراء و نظرات فقهای اسلام و... تخصّص و مهارت نداشته و به اصطلاح، با توفیق الهی به درجۀ اجتهاد و فقاهت نرسیده باشد، هرگز نمی‌‌تواند احکام خداوند متعال را از منابع خود استخراج کند. شما یک کتاب به نام رساله و توضیح المسائل را می‌‌بینید و شاید ندانید که این رساله، محصول عمر یک فقیه است که با توجّه به تخصّص خود و با زحمت‌‌های طاقت‌فرسا، آن را از منابع دینی استنباط کرده و در دسترس مردم گذاشته است.


با توجّه به آنچه بیان شد، لزوم مراجعه به فقها و عالمانی که راه اجتهاد و فقاهت را با وسعت و گستردگی خاصّی که دارد پیموده‌اند، واضح شده و مسألۀ تقلید از مجتهد به حکم عقل و منطق، ثابت می‌گردد و معلوم می‌شود که تقلید به معنای پیروی کورکورانه (که اسلام با تمام قوا با آن مبارزه کرده و قرآن مجید، آن را یکی از ناپسند‌‌ترین صفات انسانی معرّفی می‌‌کند) نمی‌‌باشد، بلکه تقلید به معنای مراجعۀ فرد غیر متخصّص در مسائل دینی، به متخصّص در دین است و می‌توان حدیث ذیل که از امام عسکری<sup>(علیه السلام)</sup> نقل شده را مؤیّد این مطلب دانست: «... فَأَمّا مَنْ کانَ مِنَ الفُقَهاءِ، صائِناً لِنَفْسِهِ، حافِظاً لِدینِهِ، مُخالِفاً عَلی هَواهُ، مُطیعاً لِأمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوْهُ...»<ref>وسائل ‌الشیعه، ج۲۷، ابواب صفات القاضی وما یجوز أن یقضی به، باب ۱۰، ص۱۳۱، ح۲۰</ref>؛ ... و امّا هر کس از فقها که ۱. دارای صیانت نفس باشد (مالک نفس خود و نگهبان آن باشد تا بتواند خویشتن را در مقابل هر‌ گونه انحراف و کج‌روی از صراط‌ مستقیم و مسیر بندگی خداوند متعال، مصون و ایمن نگاه بدارد)؛ ۲. حافظ و نگهبان دین الهی باشد؛ ۳. با هواهای نفسانی خود مخالفت کند؛ ۴. مطیع فرمان خداوند متعال و مولای خویش باشد، بر مسلمانان است که از او تقلید کنند... .
با توجّه به آنچه بیان شد، لزوم مراجعه به فقها و عالمانی که راه اجتهاد و فقاهت را با وسعت و گستردگی خاصّی که دارد پیموده‌اند، واضح شده و مسألۀ تقلید از مجتهد به حکم عقل و منطق، ثابت می‌گردد و معلوم می‌شود که تقلید به معنای پیروی کورکورانه (که اسلام با تمام قوا با آن مبارزه کرده و قرآن مجید، آن را یکی از ناپسند‌‌ترین صفات انسانی معرّفی می‌‌کند) نمی‌‌باشد، بلکه تقلید به معنای مراجعۀ فرد غیر متخصّص در مسائل دینی، به متخصّص در دین است و می‌توان حدیث ذیل که از امام عسکری<sup>(علیه السلام)</sup> نقل شده را مؤیّد این مطلب دانست: «... فَأَمّا مَنْ کانَ مِنَ الفُقَهاءِ، صائِناً لِنَفْسِهِ، حافِظاً لِدینِهِ، مُخالِفاً عَلی هَواهُ، مُطیعاً لِأمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوْهُ...»<ref>وسائل ‌الشیعه، ج۲۷، ابواب صفات القاضی وما یجوز أن یقضی به، باب ۱۰، ص۱۳۱، ح۲۰</ref>؛ ... و امّا هر کس از فقها که ۱. دارای صیانت نفس باشد (مالک نفس خود و نگهبان آن باشد تا بتواند خویشتن را در مقابل هر‌ گونه انحراف و کج‌روی از صراط‌ مستقیم و مسیر بندگی خداوند متعال، مصون و ایمن نگاه بدارد)؛ ۲. حافظ و نگهبان دین الهی باشد؛ ۳. با هواهای نفسانی خود مخالفت کند؛ ۴. مطیع فرمان خداوند متعال و مولای خویش باشد، بر مسلمانان است که از او تقلید کنند... .
خط ۱۷: خط ۲۴:


[[رده:تقلید]]
[[رده:تقلید]]
<references />
[[رده:فلسفه احکام]]
[[رده:بحث تقلید]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۱۶

دلیل تقلید از مراجع

برنامه‌هایی که اسلام برای سعادت دنیا و آخرت انسان بیان کرده، به‌طور کلی به سه دسته تقسیم می‌شود: عقاید، اخلاق و احکام.

با توجه به گستردگی علوم، عقل حکم می‌کند که انسان در هر علمی به متخصص آن مراجعه کند. در مسائل مربوط به خودرو، به مکانیک خبره، در مسائل پزشکی، به طبیب حاذق، در مسائل احکام و حلال و حرام نیز به فقیهی که در فهم کتاب و سنت و مقدمات آن تخصص داشته باشد.

منابع فقهی

رساله جامع

& اسلام، آخرین و کامل‌‌ترین مکتب الهی است و تمام برنامه‌‌های آن مطابق مصلحت انسان‌ها بوده و با پیاده کردن آن، سعادت انسان‌‌ها تأمین می‌‌شود، چه اینکه پروردگار متعال است که انسان‌‌ها را آفریده و به مصالح و مفاسد زندگی آنها و خواسته‌‌ها و احتیاجات فطری آنان آگاه است و قوانین زندگی انسان‌‌ها را به عنوان وظایف عبادی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی، جسمی، روانی، فردی، اجتماعی و... به وسیلۀ پیامبران و اوصیاء و جانشینان آنها(علیهم‌السلام) به انسان‌‌ها ابلاغ نموده است و به‌طور کلّی، برنامه‌‌های نجات بخش اسلام که توسط پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمّۀ هدی(علیهم‌السلام) تبیین شده، سه دسته است:

۱. معارف اعتقادی و اصول دین؛ ۲. مسائل اخلاقی؛ ۳. احکام عملی و فروع دین.

دستۀ سوّم، یعنی احکام عملی که رساله‌‌های عملیّه با این دسته از احکام خداوند مرتبط هستند، گستردگی زیادی دارد، زیرا احکام و قوانینی است که کلّیۀ اعمال انسان‌‌ها اعم از اعمال عبادی، اقتصادی، فردی، خانوادگی، اجتماعی، قضایی، جزایی و... را زیر پوشش خود قرار می‌دهد و در رابطه با این دسته از احکام الهی، توجّه به چند مطلب لازم است:

الف. علم دارای رشته‌‌های متعدّدی است و ممکن است یک فرد در عین حال که در یک رشته مهارت فوق‌العاده‌‌ای دارد، از رشتۀ دیگر اطلاعی نداشته باشد، در نتیجه باید به حکم عقل در رشته‌‌ای که تخصّص ندارد، به متخصّص و کارشناس همان رشته مراجعه کند و از گفتۀ او پیروی کند. مثلاً شخصی که در علوم فضایی متخصّص است، هنگامی که مریض می‌‌شود، از آنجا که با بیماری‌‌ها و روش معالجۀ آنها آشنا نیست، به ناچار باید به پزشک متخصّص مراجعه کند. این پزشک است که دستور می‌‌دهد که چند عدد از فلان قرص را باید بخورد و فلان آمپول را تزریق کند، چراکه متخصّص علوم فضایی، پیروی از گفتۀ پزشک را بر خود لازم می‌‌داند و به‌طور کلّی، هر کاری را که بخواهیم انجام دهیم و راه و روش آن را ندانیم، به خبرۀ همان کار مراجعه می‌‌کنیم و راه و چارۀ آن را از متخصّص همان حرفه می‌‌پرسیم و هر فنّ و صنعتی را که بخواهیم یاد بگیریم، به شاگردی استادی می‌‌شتابیم که در آن فنّ و صنعت، بصیر و توانمند است. شیوۀ آشنایی با احکام شرعی و شناخت حلال و حرام الهی نیز، به همین شکل است. بدین منظور، باید به فقیه که متخصّص و کارشناس احکام دین است، مراجعه نمود.

ب. مدرک و منبع احکام الهی به‌طور عمده، قرآن کریم و احادیثی که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وأله وسلم) و ائمّۀ معصومین(علیهم السلام) روایت شده (که ثقلین نامیده می‌شوند) می‌باشد.

ج. فهمیدن و به دست آوردن مطالب و معارفی که در قرآن مجید و روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده، کار آسانی نیست و احتیاج به تخصّص و مهارت دارد و تا یک فرد در ادبیات عرب و علوم مختلف اسلامی از قبیل تفسیر قرآن، درایه و حدیث‌شناسی، رجال و شناخت راویان احادیث، اصول فقه، شناخت آراء و نظرات فقهای اسلام و... تخصّص و مهارت نداشته و به اصطلاح، با توفیق الهی به درجۀ اجتهاد و فقاهت نرسیده باشد، هرگز نمی‌‌تواند احکام خداوند متعال را از منابع خود استخراج کند. شما یک کتاب به نام رساله و توضیح المسائل را می‌‌بینید و شاید ندانید که این رساله، محصول عمر یک فقیه است که با توجّه به تخصّص خود و با زحمت‌‌های طاقت‌فرسا، آن را از منابع دینی استنباط کرده و در دسترس مردم گذاشته است.

با توجّه به آنچه بیان شد، لزوم مراجعه به فقها و عالمانی که راه اجتهاد و فقاهت را با وسعت و گستردگی خاصّی که دارد پیموده‌اند، واضح شده و مسألۀ تقلید از مجتهد به حکم عقل و منطق، ثابت می‌گردد و معلوم می‌شود که تقلید به معنای پیروی کورکورانه (که اسلام با تمام قوا با آن مبارزه کرده و قرآن مجید، آن را یکی از ناپسند‌‌ترین صفات انسانی معرّفی می‌‌کند) نمی‌‌باشد، بلکه تقلید به معنای مراجعۀ فرد غیر متخصّص در مسائل دینی، به متخصّص در دین است و می‌توان حدیث ذیل که از امام عسکری(علیه السلام) نقل شده را مؤیّد این مطلب دانست: «... فَأَمّا مَنْ کانَ مِنَ الفُقَهاءِ، صائِناً لِنَفْسِهِ، حافِظاً لِدینِهِ، مُخالِفاً عَلی هَواهُ، مُطیعاً لِأمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوْهُ...»[۱]؛ ... و امّا هر کس از فقها که ۱. دارای صیانت نفس باشد (مالک نفس خود و نگهبان آن باشد تا بتواند خویشتن را در مقابل هر‌ گونه انحراف و کج‌روی از صراط‌ مستقیم و مسیر بندگی خداوند متعال، مصون و ایمن نگاه بدارد)؛ ۲. حافظ و نگهبان دین الهی باشد؛ ۳. با هواهای نفسانی خود مخالفت کند؛ ۴. مطیع فرمان خداوند متعال و مولای خویش باشد، بر مسلمانان است که از او تقلید کنند... .

اکنون با توجّه به آنچه که ذکر گردید، روشن می‌‌شود که اظهار نظر در مسائل دینی و احکام شرعی بر کسانی که به رتبۀ اجتهاد نرسیده‌‌اند و با ادلّۀ احکام آشنایی ندارند، جایز نیست و بر مؤمنین و مؤمنات واجب است در تمام احکام دینی و مسائل شرعی به مراجع بزرگوار تقلید و اسلام‌‌شناسان مورد اعتماد، مراجعه نمایند.[۲]

  1. وسائل ‌الشیعه، ج۲۷، ابواب صفات القاضی وما یجوز أن یقضی به، باب ۱۰، ص۱۳۱، ح۲۰
  2. مقدمه رساله جامع جدید