راه‌های شناخت اعلم

از ویکی احکام

راه‌های تشخیص مجتهد اعلم

طبق نظر آیت الله سیستانی: مجتهد اعلم را از سه راه می‌توان شناخت:

۱. خود مکلف اهل علم باشد و بتواند مجتهد اعلم را بشناسد؛

۲. دو نفر عالم عادل که می‌توانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند، اعلم‌بودن شخصی را تأیید کنند؛ به‌شرطی که دو نفر عالم عادل دیگر با گفتۀ ایشان مخالفت نکنند؛

بلکه اگر یک نفر خبرۀ مطمئن، اجتهاد و اعلمیت فردی را تأیید کند کافی است.

در صورت تعارضِ اهل خبره، شهادتِ گروهی که آگاهی و تخصصشان بیشتر است، پذیرفته می‌شود.

۳. اجتهاد و اعلمیت شخصی به‌طور گسترده مشهور شده باشد یا عده‌ای از اهل علم که می‌توانند اعلم را تشخیص دهند و با گفتۀ آنان اطمینان حاصل می‌شود، اعلم‌بودن کسی را تصدیق کنند.

استفتائات

سؤال: برای انتخاب مرجع تقلید اعلم، آیا زن می‌تواند به نتیجه تحقیق شوهرش اکتفا کند؟ و همچنین آیا فرزند می‌تواند از مرجع تقلید پدر خود پیروی نماید؟

جواب: اگر برایشان اطمینان حاصل شود، جایز است.

سؤال: فردی که به عالم دینی دسترسی ندارد (مانند کسانی که در روستا زندگی می‌کنند) برای تعیین مرجع تقلید چه کند؟

جواب: می‌تواند از شخصی که مورد اعتماد اوست و به عالم دینی دسترسی دارد، بخواهد که به‌جای او تحقیق کند، سپس به نتیجۀ تحقیق او عمل نماید.

منابع فقهی

توضیح المسائل

مسئله ۳. مجتهد و أعلم را از سه راه می‌توان شناخت:

اوّل: آنکه خود مکلف یقین کند، مثل آنکه از اهل علم باشد، و بتواند مجتهد و أعلم را بشناسد.

دوّم: آنکه دو نفر عالم و عادل که می‌توانند مجتهد و أعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا أعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به‌شرط آنکه دو نفر عالم و عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. بلکه اجتهاد یا أعلمیت کسی به گفته یک نفر از اهل خبره و اطلاع که مورد وثوق انسان باشد نیز ثابت می‌شود.

سوّم: آنکه مکلف از راه‌های عقلایی به اجتهاد یا أعلمیت فردی اطمینان پیدا کند، مثل آنکه عدّه‌ای از اهل علم که می‌توانند مجتهد و أعلم را تشخیص دهند، و از گفته آنان اطمینان پیدا می‌شود، مجتهد بودن یا أعلم بودن کسی را تصدیق کنند.

رساله جامع

ج۱، مسئله ۸. «مجتهد بودن فرد» و نیز «اعلم بودن مجتهد» را از سه راه می‌‌توان شناخت:

اوّل: آنکه خود انسان یقین کند، مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.

دوّم: آنکه دو نفر عالم عادل که می‌‌توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به شرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر با گفتۀ آنان مخالفت ننمایند، بلکه اجتهاد یا اعلمیّت فرد، به گفتۀ یک نفر از اهل خبره و اطلاع که مورد اعتماد انسان باشد نیز ثابت می‌‌شود.

در صورت تعارض اهل خبره، شهادت گروهی که مهارت و خبره بودنشان بیشتر است، مورد قبول می‌باشد؛ طوری که احتمال اینکه شهادت این گروه خبره، مطابق با واقع باشد، نسبت به گروه دیگر احتمال قوی‌تری باشد و این احتمال قوی‌تر باعث شود تردید و دو دلی که در ابتدا به سبب تعارض گفتار آن دو گروه ایجاد شده، به یک طرف رفته و گفتار گروه دیگر در مقایسه با آن گروه، عرفاً بدون تردید به حساب آید.

سوّم: آنکه انسان از راه‌‌های معقول به اجتهاد یا اعلمیّت فردی اطمینان پیدا کند، مثل آنکه عدّه‌‌ای از اهل علم که می‌‌توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفتۀ آنان اطمینان پیدا می‌‌شود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.

شایان ذکر است، اگر هیچ یک از این راه‌ها برای تعیین مجتهد اعلم امکان پذیر نشد، مکلّف باید به توضیحی که در مسألۀ «۱۳» در مورد فوت مرجع تقلید بیان خواهد شد، عمل نماید.

المسائل المنتخبة

مسألة ۱۷: یجب الرجوع فی تعیین الأعلم إلی الثقة من أهل الخبرة والاستنباط المطّلع - ولو إجمالاً - علی مستویات من هم فی أطراف شبهة الأعلمیة فی الأمور الدخیلة فیها، ولا یجوز الرجوع إلی من لا خبرة له بذلک.

مسألة ۲۰: یثبت الاجتهاد أو الأعلمیة بأحد أمور:

۱- العلم الوجدانی أو الاطمئنان الحاصل من المناشئ العقلائیة کالاختبار ونحوه، وإنّما یتحقّق الاختبار فیما إذا کان المقلِّد قادراً علی تشخیص ذلک.

۲- شهادة عادلین بها، والعدالة هی: الاستقامة العملیة فی جادة الشریعة المقدّسة الناشئة غالباً عن خوف راسخ فی النفس، وینافیها ترک واجب أو فعل حرام من دون مؤَمِّن.

ویعتبر فی شهادة العدلین أن یکونا من أهل الخبرة، وأن لا یعارضها شهادة مثلها بالخلاف.

ولا یبعد ثبوتهما بشهادة من یثق به من أهل الخبرة وإن کان واحداً. ومع التعارض یؤخذ بقول من کان منهما أکثر خبرة بحدٍّ یوجب صرف الریبة الحاصلة من العلم بالمخالفة إلی قول غیره.

منهاج الصالحین

ج۱، مسألة ۲۰: .... ویثبت الاجتهاد - والأعلمیة أیضاً - بالعلم، وبالاطمئنان - بالشرط المتقدّم - وبشهادة عادلین من أهل الخبرة، بل یثبت بشهادة من یثق به من أهل الخبرة وإن کان واحداً، ولکن یعتبر فی شهادة أهل الخبرة أن لا یعارضها شهادة مثلها بالخلاف، ومع التعارض یأخذ بشهادة من کان منهما أکثر خبرة بحدّ یکون احتمال إصابة الواقع فی شهادته أقوی من احتمالها فی شهادة غیره.

عروة الوثقی

ج۱، [۲۰] مسألة ۲۰: یعرف اجتهاد المجتهد بالعلم الوجدانی[۱]، کما إذا کان المقلد من أهل الخبرة وعلم باجتهاد شخص، وکذا یعرف بشهادة عدلین من أهل الخبرة إذا لم تکن معارضة[۲] بشهادة آخرین من أهل الخبرة ینفیان عنه الاجتهاد، وکذا یعرف بالشیاع المفید للعلم وکذا الأعلمیة تعرف بالعلم أو البینة الغیر المعارضة أو الشیاع المفید للعلم.

  1. (بالعلم الوجدانی): وبالاطمئنان الناشئ من المبادئ العقلائیة، وبخبر من یثق به من أهل الخبرة فی وجه.
  2. (اذا لم تکن معارضة): ومع المعارضة یؤخذ بقول من کان منهما اکثر خبرة بحد یوجب صرف الریبة الحاصلة من العلم بالمخالفة الی قول غیره.