قضای روزه پدر و مادر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی احکام
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۰: خط ۴۰:
احکام روزۀ قضای ماه رمضان پدر (که بنابر احتیاط لازم، بر پسر بزرگ‌تر واجب است)
احکام روزۀ قضای ماه رمضان پدر (که بنابر احتیاط لازم، بر پسر بزرگ‌تر واجب است)


[https://mesb.ir/j2-211 ج۲، مسئله ۲۱۱]. بعد از مرگ پدر، پسر بزرگ‌تر، بنابر احتیاط لازم باید قضای روزۀ ماه رمضان او را با توضیحی که در فصل (نماز قضای پدر) بیان شد، به‌جا آورد؛ البتّه اگر به جای هر روز روزۀ قضا یک مُدّ (تقریباً 750 گرم) طعام به فقیر داده شود کافی است <ref>این حکم اختصاص به پسر بزرگتر ندارد و شامل سایر اشخاص که محجور نیستند نیز می‌شود؛ بنابراین اگر ورثۀ بالغ رشید - غیر از پسر بزرگتر - از مالشان اقدام به این امر نمایند، کافی است.</ref> و در این صورت، قضای روزه‌‌های پدر، بر پسر بزرگتر واجب نیست؛
[https://mesb.ir/j2-211 ج۲، مسئله ۲۱۱]. بعد از مرگ پدر، پسر بزرگ‌تر، بنابر احتیاط لازم باید قضای روزۀ ماه رمضان او را با توضیحی که در فصل (نماز قضای پدر) بیان شد، به‌جا آورد؛ البتّه اگر به جای هر روز روزۀ قضا یک مُدّ (تقریباً ۷۵۰ گرم) طعام به فقیر داده شود کافی است <ref>این حکم اختصاص به پسر بزرگتر ندارد و شامل سایر اشخاص که محجور نیستند نیز می‌شود؛ بنابراین اگر ورثۀ بالغ رشید - غیر از پسر بزرگتر - از مالشان اقدام به این امر نمایند، کافی است.</ref> و در این صورت، قضای روزه‌‌های پدر، بر پسر بزرگتر واجب نیست؛


ولی اگر میّت وصیّت کرده که برای روزه‌هایش اجیر بگیرند، دادن طعام کافی نیست و در این صورت، باید از ثلث مال او برای روزه‌های قضایش، فردی را اجیر کنند. <ref>شایان ذکر است، همۀ احکام و شرایط واجب شدن قضای ‌روزۀ پدر بر پسر بزرگ‌‌‌تر همانند نماز قضای ‌پدر است؛ برای ‌آشنایی ‌بیشتر با احکام آن، به جلد اوّل، فصل مربوط به نماز قضای ‌پدر، مراجعه شود.</ref>
ولی اگر میّت وصیّت کرده که برای روزه‌هایش اجیر بگیرند، دادن طعام کافی نیست و در این صورت، باید از ثلث مال او برای روزه‌های قضایش، فردی را اجیر کنند. <ref>شایان ذکر است، همۀ احکام و شرایط واجب شدن قضای ‌روزۀ پدر بر پسر بزرگ‌‌‌تر همانند نماز قضای ‌پدر است؛ برای ‌آشنایی ‌بیشتر با احکام آن، به جلد اوّل، فصل مربوط به نماز قضای ‌پدر، مراجعه شود.</ref>
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
[[رده:حقوق والدین]]
[[رده:حقوق والدین]]
[[رده:روزه قضا]]
[[رده:روزه قضا]]
{{بحث روزه}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۱۵

طبق نظر آیت الله سیستانی:

قضای روزه‌های پدر بر بزرگ‌ترین پسر هنگام فوت با چند شرط واجب است:

۱. روزه ماه رمضان باشد (به‌خلاف روزه نذر و استیجاری و...)

۲. روزه‌نگرفتن به‌جهت عذر باشد (نه از روی نافرمانی)

۳. بعد از برطرف‌شدن عذر، به‌جاآوردن قضا ممکن بوده است

۴. پسر بزرگ‌تر هنگام فوت پدر، عاقل و بالغ باشد

۵. نسبت به پسر بزرگ‌تر، موانع ارث وجود نداشته باشد

نکته۱: در صورتی که پدر وصیت به روزه نکرده باشد، پسر بزرگ‌تر می‌تواند به‌جای قضای روزه، به‌ازای هر روز یک مدّ طعام به فقیر صدقه بدهد.

نکته۲: احتیاط مستحب است که پسر بزرگ‌تر، قضای روزۀ ماه رمضان مادر را به‌جا آورد.

استفتائات

سؤال: اگر پسر بزرگ‌تر برای روزه‌های پدر شخصی را اجیر کند یا کسی به صورت تبرعی و مجانی قضای روزه‌ها را به‌جا آورد، آیا روزه‌ها ساقط می‌شود؟

جواب: بله در فرض سؤال روزه‌ها از عهده پسر بزرگ‌تر برداشته می‌شود.

منابع فقهی

توضیح المسائل

مسئله ۱۶۷۰. اگر قضای روزه میتی را گرفته باشد، بهتر آن است که بعد از ظهر روزه را باطل نکند.

مسئله ۱۶۷۱. اگر به واسطه مرض یا حیض یا نفاس، روزه ماه رمضان را نگیرد و پیش از گذشت زمانی که بتواند آن روزه‌هایی را که نگرفته قضا کند بمیرد، آن روزه‌ها قضا ندارند.

مسئله ۱۶۸۱. بعد از مرگ پدر، پسر بزرگ‌تر  بنا بر احتیاط لازم  باید قضای روزه ماه رمضان او را به تفصیلی که در نماز در مسأله (۱۳۷۰) ذکر شد به‌جا آورد، و می‌تواند به‌جای هر روز (۷۵۰ گرم) طعام را به فقیری بدهد هرچند از مال میت اگر ورثه راضی باشند.

مسئله ۱۶۸۲. اگر پدر غیر از روزه ماه رمضان، روزه واجب دیگری را مانند روزه نذر نگرفته باشد، یا اجیر شده و نگرفته باشد، قضای آن بر پسر بزرگ‌تر لازم نیست.

رساله جامع

ج۲، مسئله ۱۴۴. در موارد زیر لازم نیست مکلّف قضای روزه را انجام دهد: ....

۶. اگر فرد به دلیل بیماری یا حیض یا نفاس، روزۀ ماه رمضان را نگیرد و قبل از گذشت زمانی که بتواند آن روزه‌هایی را که نگرفته قضا کند، بمیرد، آن روزه‌ها قضا ندارند؛ مثلاً پدری که در ماه مبارک رمضان به علّت بیماری روزه نگرفته و در روز عید فطر همان سال از دنیا رفته است، بر پسر بزرگ‌تر لازم نیست قضای روزه‌های او را بگیرد.

احکام روزۀ قضای ماه رمضان پدر (که بنابر احتیاط لازم، بر پسر بزرگ‌تر واجب است)

ج۲، مسئله ۲۱۱. بعد از مرگ پدر، پسر بزرگ‌تر، بنابر احتیاط لازم باید قضای روزۀ ماه رمضان او را با توضیحی که در فصل (نماز قضای پدر) بیان شد، به‌جا آورد؛ البتّه اگر به جای هر روز روزۀ قضا یک مُدّ (تقریباً ۷۵۰ گرم) طعام به فقیر داده شود کافی است [۱] و در این صورت، قضای روزه‌‌های پدر، بر پسر بزرگتر واجب نیست؛

ولی اگر میّت وصیّت کرده که برای روزه‌هایش اجیر بگیرند، دادن طعام کافی نیست و در این صورت، باید از ثلث مال او برای روزه‌های قضایش، فردی را اجیر کنند. [۲]

ج۲، مسئله ۲۱۲. اگر پدر غیر از روزۀ ماه رمضان، روزۀ واجب دیگری مانند روزۀ نذر را نگرفته باشد یا برای قضای روزه اجیر شده و نگرفته باشد، قضای آن بر پسر بزرگ‌تر لازم نیست.

ج۲، مسئله ۲۱۳. بعد از مرگ مادر احتیاط مستحب است پسر بزرگ‌تر، قضای روزۀ ماه رمضان او را به تفصیلی که در جلد اول فصل (نماز قضای پدر) بیان شد، به‌جا آورد؛

همچنان که کافی است به جای هر روز یک مُدّ (تقریباً ۷۵۰ گرم) طعام به فقیر بدهد، ولی اگر مادر وصیّت کرده که برای روزه‌هایش اجیر بگیرند، دادن طعام کافی نیست و در این صورت، باید از ثلث مال مادر برای روزه‌‌های قضایش، فردی را اجیر کنند.

المسائل المنتخبه

مسألة ۵۲۱: من فاته صیام شهر رمضان لعذر أو غیره ولم یقضه مع التمکن منه حتّی مات فالأحوط وجوباً أن یقضیه عنه ولده الأکبر بالشرطین المتقدّمین فی المسألة (۴۴۸). ویجزئ عن القضاء التصدّق بمُدّ من الطعام عن کلّ یوم، والأحوط الأولی ذلک فی الأمّ أیضاً. وما ذکرناه فی المسألة (۴۴۸) إلی المسألة (۴۵۳) من الأحکام الراجعة إلی قضاء الصلوات یجری فی قضاء الصوم أیضاً.

مسألة ۵۲۲: إذا فاته صوم شهر رمضان لمرض أو حیض أو نفاس ولم یتمکن من قضائه - کأن مات قبل البرء من المرض أو النقاء من الحیض أو النفاس أو بعد ذلک قبل مضی زمان یصحّ منه قضاؤه فیه - لم یقضَ عنه.

منهاج الصالحین

ج۱، مسألة ۱۰۴۹: إذا فاتته أیام من شهر رمضان بمرض، ومات قبل أن یبرأ لم ‏تُقضَ عنه، وکذا إذا فات بحیض أو نفاس ماتت فیه أو بعد ما طهرت قبل مضی زمان یمکن القضاء فیه.

ج۱، مسألة ۱۰۵۷: لا یلحق القاضی عن غیره بالقاضی عن نفسه فی الحرمة والکفّارة، وإن کان الأحوط استحباباً الإلحاق.

کتاب الصوم» الفصل الحادی عشر قضاء صوم المیت من ولیه

ج۱، مسألة ۱۰۵۸: یجب علی الأحوط علی ولی المیت - وهو الولد الذکر الأکبر حال الموت - أن یقضی ما فات أباه من الصوم لعذر ممّا وجب علیه قضاؤه، هذا إذا لم یکن قاصراً حین موته - لصغرٍ أو جنون - ولم ‏یکن ممنوعاً من إرثه لبعض أسبابه کالقتل والکفر وإلّا لم یجب علیه ذلک.

وأمّا ما فات أباه عمداً أو أتی به فاسداً لجهل تقصیری فلا یلحق بما فات عن عذر ولا یجب قضاؤه، وإن فاته ما لا یجب علیه قضاؤه کما لو مات فی مرضه لم ‏یجب القضاء عنه.

ج۱، مسألة ۱۰۵۹: الأحوط استحباباً إلحاق الأکبر الذکر فی جمیع طبقات المواریث - علی الترتیب فی الإرث - بالولد الأکبر فی الحکم المتقدّم، کما أنّ الأحوط استحباباً إلحاق الأمّ بالأب.

ج۱، مسألة ۱۰۶۰: لا یجب علی الولی قضاء ما لم ‏یحرز اشتغال ذمّة الأب بقضائه من الصوم الفائت عنه بعذر، ولا یکفی فی ذلک إقراره به عند موته ما لم ‏یحصل الاطمئنان بمطابقته للواقع.

ج۱، مسألة ۱۰۶۱: إذا علم أنّه کان علی الأب القضاء وشک فی إتیانه به فی حال حیاته وجب علی الولی قضاؤه علی الأحوط.

وقد تقدّم فی کتاب الصلاة بعض المسائل المتعلّقة بالمقام لأنّ المقامین من باب واحد.

ج۱، مسألة ۱۰۶۲: من مات وعلیه قضاء صوم شهر رمضان یکفی التصدّق بدلاً عن القضاء بمدّ من الطعام عن کلّ یوم، ولا بأس بإخراجه من ترکته فیما إذا رضیت الورثة بذلک، وعندئذٍ لا یجب القضاء علی ولیه وإن کان الأحوط الأولی له عدم الاکتفاء به.

عروه الوثقی

[ ۲۵۳۳ ] مسألة ۱۲: إذا فاته شهر رمضان أو بعضه بمرض أو حیض أو نفاس ومات فیه لم یجب القضاء عنه، ولکن یستحب النیابة [۳] عنه فی أدائه، والأولی أن یکون بقصد إهداء الثواب.

[ ۲۵۴۰ ] مسألة ۱۹: یجب [۴] علی ولی المیت قضاء ما فاته من الصوم لعذر من مرض أو سفر أو نحوهما، لا ما ترکه عمدا أو أتی به وکان باطلا من جهة التقصیر فی أخذ المسائل، وإن کان الأحوط قضاء جمیع ما علیه وإن کان من جهة الترک عمدا نعم یشترط فی وجوب قضاء ما فات بالمرض [۵]أن یکون قد تمکن فی حال حیاته من القضاء وأهمل وإلا فلا یجب لسقوط القضاء حینئذ کما عرفت سابقا، ولا فرق فی المیت بین الأب والأم علی الأقوی [۶]، وکذا لا فرق بین ما إذا ترک المیت ما یمکن التصدق به عنه وعدمه، وإن کان الأحوط فی الأول الصدقة عنه برضاء الوارث مع القضاء، والمراد بالولی هو الولد الأکبر وإن کان طفلا [۷] أو مجنونا حین الموت، بل وإن کان حملا.

[ ۲۵۴۱ ] مسألة ۲۰: لو لم یکن للمیت ولد لم یجب القضاء علی أحد من الورثة، وإن کان الأحوط قضاء أکبر الذکور من الأقارب [۸] عنه.

[ ۲۵۴۲ ] مسألة ۲۱: لو تعدد الولی اشترکا [۹]، وإن تحمل أحدهما کفی عن الأخر، کما أنه لو تبرع أجنبی سقط عن الولی.

[ ۲۵۴۳ ] مسألة ۲۲: یجوز للولی أن یستأجر من یصوم عن المیت وأن یأتی به مباشرة، وإذا استأجر ولم یأت به المؤجر أو أتی به باطلا لم یسقط عن الولی.

[ ۲۵۴۴ ] مسألة ۲۳: إذا شک الولی فی اشتغال ذمة المیت وعدمه لم یجب علیه شیء، ولو علم به إجمالا وتردد بین الأقل والأکثر جاز له الاقتصار علی الأقل.

[ ۲۵۴۵ ] مسألة ۲۴: إذا أوصی المیت باستئجار ما علیه من الصوم أو الصلاة سقط عن الولی بشرط أداء الأجیر صحیحا [۱۰] وإلا وجب علیه.

[ ۲۵۴۶ ] مسألة ۲۵: إنما یجب علی الولی قضاء ما علم اشتغال ذمة المیت به أو شهدت به البینة أو أقر به عند موته [۱۱]، وأما لو علم أنه کان علیه القضاء وشک فی إتیانه حال حیاته أو بقاء شغل ذمته فالظاهر عدم الوجوب علیه [۱۲] باستصحاب بقائه، نعم لو شک هو فی حال حیاته وأجری الاستصحاب أو قاعدة الشغل ولم یأت به حتی مات فالظاهر وجوبه علی الولی.

[ ۲۵۴۷ ] مسألة ۲۶: فی اختصاص ما وجب علی الولی بقضاء شهر رمضان أو عمومه لکل صوم واجب قولان، مقتضی إطلاق بعض الإخبار الثانی وهو الأحوط [۱۳].

[ ۲۴۸۹ ] مسألة ۲۰: یجوز التبرع بالکفارة عن المیت صوما کانت أو غیره، وفی جواز التبرع بها عن الحی إشکال، والأحوط العدم خصوصا فی الصوم.

  1. این حکم اختصاص به پسر بزرگتر ندارد و شامل سایر اشخاص که محجور نیستند نیز می‌شود؛ بنابراین اگر ورثۀ بالغ رشید - غیر از پسر بزرگتر - از مالشان اقدام به این امر نمایند، کافی است.
  2. شایان ذکر است، همۀ احکام و شرایط واجب شدن قضای ‌روزۀ پدر بر پسر بزرگ‌‌‌تر همانند نماز قضای ‌پدر است؛ برای ‌آشنایی ‌بیشتر با احکام آن، به جلد اوّل، فصل مربوط به نماز قضای ‌پدر، مراجعه شود.
  3. (ولکن یستحب النیابة): الظاهر عدم استحباب النیابة بعنوان القضاء.
  4. (یجب): علی الأحوط، وفی کفایة التصدق بدلا عن القضاء بمد من الطعام عن کل یوم  ولو من ترکة المیت فیما إذا رضیت الورثة بذلک  قول لا یخلو عن وجه ومنه یظهر الحال فی التفریعات الآتیة.
  5. (ما فات بالمرض): أو الحیض أو النفاس، بناء علی تعمیم الحکم بالنسبة الی الام.
  6. (علی الأقوی): بل الأقوی عدم وجوب القضاء عن الأم.
  7. (وإن کان طفلا): فیه وفیما بعده إشکال بل منع.
  8. (أکبر الذکور من الأقارب): علی ترتیب طبقات الإرث.
  9. (اشترکا): بل الأظهر أنه علی نحو الوجوب الکفائی.
  10. (سقط عن الولی بشرط أداء الأجیر صحیحا): إذا کانت الوصیة نافذة فلا شیء علی الولی مطلقا علی الأظهر.
  11. (أو أقر به عند موته): فی نفوذ إقراره إشکال بل منع.
  12. (فالظاهر عدم الوجوب علیه): بل هو غیر ظاهر.
  13. (وهو الأحوط): ولکن الأظهر هو الأول .