روزه شخص بیهوش و دیوانه و مست

از ویکی احکام

روزه شخص بیهوش

طبق نظر آیت الله سیستانی:

کسی که در تمام روز بیهوش بوده، قضای روزه بر او واجب نیست.

بیهوشی بی‌اختیار: اگر شخصی بی‌اختیار (مثلاً بر اثر زمین‌خوردن) بیهوش شد و وسط روز به هوش آمد:

  • چنانچه پیش از بیهوشی نیت روزه نداشته، روزه و قضای آن بر او واجب نیست؛
  • چنانچه پیش از بیهوشی نیت روزه داشته، باید بنابر احتیاط واجب روزه‌اش را تمام کند و اگر تمام نکرد، باید قضای آن را به‌جا آورد.

بیهوشی عمدی: اگر مکلف با اختیار خود (مثلاً برای عمل جراحی) بیهوش شده باشد، چنانچه در بین روز به هوش آید، باید بنابر احتیاط واجب روزه آن روز را تمام کرده و قضای آن را نیز به‌جا آورد.

روزه شخص دیوانه

روزه‌گرفتن بر انسان دیوانه (مجنون) واجب نیست و چنانچه پس از مدتی عاقل شود، قضای روزهایی که دیوانه بوده، لازم نیست.

روزه شخص مست

روزه‌گرفتن انسان مست صحیح نیست و چنانچه در طول روز، هوشیار شد، اگر مبطلی انجام نداده، بنابر احتیاط واجب باید روزه آن روز را تمام کند و اگر مبطلی انجام داده، بقیه روز را امساک کند و در هر دو صورت، قضای آن روز بر او واجب است.


همسو: کسانی که روزه بر آنها واجب نیست

استفتائات

منابع فقهی

توضیح المسائل

مسئله ۱۵۳۷. اگر پیش از اذان صبح نیّت کند، سپس بدون اختیار بیهوش شود و در بین روز به هوش آید، بنا بر احتیاط لازم، باید روزه آن روز را تمام نماید و اگر تمام نکرد، قضای آن را به‌جا آورد؛ امّا در مورد بیهوشی که مقدّمات آن اختیاری بوده (مثل فردی که برای عمل جراحی، خود را در اختیار دکترِ بیهوشی قرار می‌‌دهد) احتیاط واجب آن است که روزه را تمام نموده و قضای آن را هم به‌جا آورد.

مسئله ۱۵۳۸. اگر پیش از اذان صبح نیت کند و مست شود و در بین روزه، به هوش آید، احتیاط واجب آن است که روزه آن روز را تمام کند و قضای آن را هم به‌جا آورد.

مسئله ۱۶۶۳. اگر دیوانه عاقل شود، واجب نیست روزه‌های وقتی را که دیوانه بوده قضا نماید.

مسئله ۱۶۶۵.  روزه‌ای که از انسان به واسطه مستی فوت شده، باید قضا نماید، اگرچه چیزی را که به واسطه آن مست شده، برای معالجه خورده باشد.

رساله جامع

ج۲، مسئله ۵. روزه بر فردی واجب است که عاقل باشد. بنابراین، کسی که قبل از اذان صبح نیّت روزه نداشته، سپس مجنون شده و بعد از اذان مغرب عاقل شده است روزۀ آن روز بر وی واجب نبوده و بعداً‌ نیز لازم نیست قضای آن را انجام دهد؛

امّا اگر فرد پیش از اذان صبح نیّت روزه کند، سپس مجنون شود و در بین روز عاقل گردد، بنابر احتیاط لازم، باید روزۀ آن روز را تمام نماید و چنانچه تمام نکرد، قضای آن را به‌جا آورد.

ج۲، مسئله ۶. اگر فرد بی اختیار بیهوش شود و به این دلیل نتواند نیّت لازم در روزه را داشته باشد، روزه بر او واجب نیست؛ مثلاً فردی که قبل از اذان صبح نیّت روزه نداشته، سپس بی‌اختیار بیهوش شده و بعد از اذان مغرب به هوش آمده است، روزۀ آن روز بر وی واجب نبوده و بعداً نیز لازم نیست قضای آن را انجام دهد.

ج۲، مسئله ۷. اگر فرد پیش از اذان صبح نیّت روزه کند، سپس بدون اختیار بیهوش شود و در بین روز به هوش آید، بنابر احتیاط لازم، باید روزۀ آن روز را تمام نماید و اگر تمام نکرد، قضای آن را به‌جا آورد؛

امّا در مورد بیهوشی که مقدّمات آن اختیاری بوده (مثل فردی که برای عمل جراحی، خود را در اختیار دکتر بیهوشی قرار می‌‌دهد) احتیاط واجب آن است که روزه را تمام نموده و قضای آن را هم به‌جا آورد.

ج۲، مسئله ۲۰. روزه از فرد دیوانه یا مست یا بیهوش در صورتی که این امور باعث شود نیّت لازم در روزه به درستی از وی انجام نگیرد، صحیح نمی‌باشد؛

ولی اگر فرد، پیش از اذان صبح نیّت روزه کند، سپس مست شود و در بین روز به هوش آید، احتیاط واجب آن است که روزۀ آن روز را تمام کند و قضای آن را هم به‌جا آورد و حکم فردی که قبل از اذان، نیّت روزه کرده سپس بیهوش شده و در بین روز عارضۀ وی برطرف شده است، در مسألۀ «۷» ذکر شد.

ج۲، مسئله ۱۴۴. در موارد زیر لازم نیست مکلّف قضای روزه را انجام دهد:

۱. اگر دیوانه عاقل شود، واجب نیست روزه‌های وقتی را که دیوانه بوده قضا نماید؛ مگر مورد استثنایی که در مسألۀ «۵» ذکر شد. ....

۴. اگر فرد بیهوش یا شخصی که در کُما است هوشیار گردد و از حالت بیهوشی یا کُما بیرون آید، روزه‌های روزهایی را که بیهوش بوده یا در کُما به سر می‌برده و نیّت روزه نداشته، لازم نیست قضا نماید؛ مگر مورد استثنایی که در مسألۀ «۷» ذکر شد. ....

المسائل المنتخبه

بعد از مساله ۴۶۵

احکام الصوم

یجب علی کلّ إنسان أن یصوم شهر رمضان عند تحقّق هذه الشروط:

۱- البلوغ، فلا یجب علی غیر البالغ من أوّل الفجر، وإن کان الأحوط الأولی إتمامه إذا کان ناویاً للصوم ندباً فبلغ أثناء النهار.

۲،۳- العقل وعدم الإغماء، فلو جنّ أو أغمی علیه بحیث فاتت منه النیة المعتبرة فی الصوم وأفاق أثناء النهار لم یجب علیه صوم ذلک الیوم. نعم، لا یترک الاحتیاط للمجنون والمغمی علیه بغیر اختیار إذا کان مسبوقاً بالنیة وأفاق أثناء النهار بتمام الصوم وإن لم یفعل فالقضاء، وللسکران وللمغمی علیه عن اختیار مع سبق النیة بالجمع بین الإتمام إن أفاق أثناء الوقت والقضاء بعد ذلک ....

منهاج الصالحین

ج۱، مسألة ۹۷۰: یعتبر فی الصوم - الذی هو من العبادات الشرعیة - العزم علیه علی نحو ینطبق علیه عنوان الطاعة والخضوع لله تعالی، ویکفی کون العزم عن داعٍ إلهی وبقاؤه فی النفس ولو ارتکازاً، ولا یعتبر ضمّ الإخطار إلیه بمعنی اعتبار کون الإمساک لله تعالی وإن کان ضمّه أولی، کما لا یعتبر استناد ترک المفطرات إلی العزم المذکور، فلا یضرّ بوقوع الصوم العجز عن فعلها أو وجود الصارف النفسانی عنها.

وکذا لا یعتبر کون الصائم فی جمیع الوقت - بل فی شیء منه - فی حالة یمکن توجّه التکلیف إلیه، فلا یضرّ النوم المستوعب لجمیع الوقت ولو لم یکن باختیار منه کلّاً أو بعضاً، ولکن فی إلحاق الجنون والإغماء والسکر بالنوم إشکال فلا یترک الاحتیاط للمجنون وللمغمی علیه بغیر اختیار إذا کان مسبوقاً بالنیة وأفاق أثناء النهار بتمام الصوم وإن لم ‏یفعل فالقضاء، وللسکران وللمغمی علیه عن اختیار مع سبق النیة بالجمع بین الإتمام إن أفاق أثناء الوقت والقضاء بعد ذلک.

ج۱، مسألة ۱۰۲۶: یشترط فی صحّة الصوم أُمور: ....

۲. العقل وعدم الإغماء، فلو جُنَّ أو أغمی علیه بحیث فاتت منه النیة المعتبرة فی الصوم وأفاق أثناء النهار لم ‏یصحّ منه صوم ذلک الیوم، نعم إذا کان مسبوقاً بالنیة فی الفرض المذکور فلا یترک مراعاة مقتضی الاحتیاط فیه علی ما سبق.

ج۱، مسألة ۱۰۳۷: لو صام الصبی تطوّعاً وبلغ فی الأثناء ولو قبل الزوال لم ‏یجب علیه الإتمام وإن کان هو الأحوط استحباباً، ولو أفاق المجنون أو المغمی علیه أثناء النهار وکان مسبوقاً بالنیة فالأحوط لزوماً أن یتمّ صومه وأن یقضیه إن لم‏ یفعل ذلک.

ج۱، مسألة ۱۰۴۵: لا یجب قضاء ما فات زمان الصبا أو الجنون أو الإغماء أو الکفر الأصلی، إلّا إذا أفاق المجنون أو المغمی علیه فی أثناء النهار مع سبق النیة ولم‏ یتمّ الصوم فإنّه یلزم القضاء علی ما مرّ فی المسألة (۹۷۰).

ویجب قضاء ما فات لغیر ذلک من ارتداد أو حیض أو نفاس أو نوم أو سکر أو مرض، وإذا رجع المخالف إلی مذهبنا یجب علیه قضاء ما فاته، وأمّا ما أتی به علی وفق مذهبه أو علی وفق مذهبنا مع تمشّی قصد القربة منه فلا یجب قضاؤه علیه.

عروه الوثقی

بعد از مساله ۲۵۰۱

فصل فی شرائط صحة الصوم [۱]

وهی أمور: ....

الثانی: العقل [۲]، فلا یصح من المجنون ولو أدوارا وإن کان جنونه فی جزء من النهار ولا من السکران ولا من المغمی علیه ولو فی بعض النهار وإن سبقت منه النیة علی الأصح.

بعد از مساله ۲۵۰۵

فصل فی شرائط وجوب الصوم

وهی أمور:

الأول والثانی: البلوغ والعقل، فلا یجب علی الصبی والمجنون إلا أن یکملا قبل طلوع الفجر، دون ما إذا کملا بعده فإنه لا یجب علیهما وإن لم یأتیا بالمفطر بل وإن نوی الصبی الصوم ندبا، لکن الأحوط مع عدم إتیان المفطر الإتمام والقضاء [۳] إذا کان الصوم واجبا معینا وجود ولا فرق فی الجنون [۴] بین الإطباقی والأدواری إذا کان یحصل فی النهار ولو فی جزء منه، وأما لو کان دور جنونه فی اللیل بحیث یفیق قبل الفجر فیجب علیه.

الثالث: عدم الإغماء، فلا یجب معه الصوم ولو حصل فی جزء من النهار، نعم لو کان نوی الصوم قبل الإغماء فالأحوط إتمامه. ....

قبل از مساله۲۵۲۲

یجب قضاء الصوم ممن فاته بشروط وهی: البلوغ، والعقل، والإسلام، فلا یجب علی البالغ ما فاته أیام صباه، نعم یجب قضاء الیوم الذی بلغ فیه قبل طلوع فجره أو بلغ مقارنا لطلوعه إذا فاته صومه، وأما لو بلغ بعد الطلوع فی أثناء النهار فلا یجب قضاؤه وإن کان أحوط [۵]، ولو شک فی کون البلوغ قبل الفجر أو بعده فمع الجهل بتأریخهما لم یجب القضاء، وکذا مع الجهل بتأریخ البلوغ، وأما مع الجهل بتأریخ الطلوع بأن علم أنه بلغ قبل ساعة مثلا ولم یعلم أنه کان قد طلع الفجر أم لا فالأحوط القضاء، ولکن فی وجوبه إشکال [۶] وکذا لا یجب علی المجنون ما فات منه أیام جنونه من غیر فرق بین ما کان من الله أو من فعله علی وجه الحرمة أو علی وجه الجواز، وکذا لا یجب علی المغمی علیه سواء نوی الصوم قبل الإغماء أم لا، وکذا لا یجب علی من أسلم عن کفر إلا إذا أسلم قبل الفجر ولم یصم ذلک الیوم فإنه یجب علیه قضاؤه، ولو أسلم فی أثناء النهار لم یجب علیه صومه وإن لم یأت بالمفطر (۱۴۷۶)[۷]، ولا علیه قضاؤه من غیر فرق بین ما لو أسلم قبل الزوال أو بعده وإن کان الأحوط القضاء إذا کان قبل الزوال.

[ ۲۵۲۳ ] مسألة ۲: یجب القضاء علی ما فاته لسکر من غیر فرق بین ما کان للتداوی أو علی وجه الحرام.

  1. (فی شرائط صحة الصوم): بالمعنی الجامع بین شرط المتعلق وشرط الأمر وشرط عدم لزوم القضاء عقوبة.
  2. (العقل): إذا أوجب فقده الإخلال بالنیة المعتبرة فی الصوم وإلا  کما إذا کان مسبوقا بها  فللصحة وجه فلا یترک الاحتیاط فی مثل ذلک بالجمع بین الإتمام والقضاء للسکران، وبالإتمام فإن لم یفعل فالقضاء للمجنون والمغمی علیه.
  3. (والقضاء): علی تقدیر عدم الاتمام.
  4. (ولا فرق فی الجنون): إذا أوجب جنونه الإخلال بالنیة المعتبرة وإلا  کما إذا کان مسبوقا بالنیة  فقد مر لزوم الاحتیاط لمثله بالإتمام فإن لم یفعل فالقضاء وهکذا الحال فی المغمی علیه.
  5. (وإن کان أحوط): مورد هذا الاحتیاط ما إذا بلغ قبل تناول المفطر وترک تجدید النیة وإتمام صوم ذلک الیوم.
  6. (ولکن فی وجوبه إشکال): والأظهر عدمه.
  7. (لم یجب علیه صومه وإن لم یأت بالمفطر): مر أن الأحوط لزوما للکافر إذا أسلم فی نهار شهر رمضان ولم یأت بمفطر أن یمسک بقیة یومه بقصد ما فی الذمة وأن یقضیه إن لم یفعل ذلک.