خوابیدن جنب در ماه رمضان

از ویکی احکام

طبق نظر آیت الله سیستانی:

اگر جنب در شب ماه رمضان قصد غسل‌کردن داشته و اطمینان داشته باشد که اگر بخوابد برای غسل بیدار می‌شود، چنین شخصی می‌تواند بخوابد و اگر بیدار نشد، روزۀ او صحیح است و قضا و کفاره ندارد. این حکم مخصوص خواب اول است؛ اما اگر به خواب دوم و سوم برود و از خواب بیدار نشود، باید آن روز را امساک کرده و قضای آن را نیز به‌جا آورد.

مکلفی که در شب ماه رمضان جنب است و قصد غسل‌کردن داشته و احتمال می‌دهد اگر بخوابد برای غسل‌کردن بیدار می‌شود، اگر بخوابد و اتفاقاً بیدار نشود باید آن روز را امساک کرده و قضای آن را نیز به‌جا آورد.

در صورتی که می‌داند اگر بخوابد، بیدار نمی‌شود، یا قصد غسل‌کردن ندارد یا مردّد است[۱] غسل کند یا نه، چنین شخصی اگر بخوابد و بیدار نشود، علاوه بر قضا، کفاره نیز بر او واجب می‌شود.

نکته: خوابی که احتلام و جنب‌شدن در آن صورت گرفته است، خواب اول حساب می‌شود.

خواب اول خواب دوم خواب سوم
اطمینان به بیدار شدن صحیح قضا قضا
احتمال بیدار شدن قضا قضا قضا
اطمینان به بیدار نشدن قضا و کفاره قضا و کفاره قضا و کفاره

همسو:

استفتائات

منابع فقهی

توضیح المسائل

مسئله ۱۵۹۶.  کسی که در شب ماه رمضان جنب است و می‏داند که اگر بخوابد تا صبح بیدار نمی‏شود  بنا بر احتیاط واجب  نباید غسل نکرده بخوابد، و چنانچه پیش از غسل اختیاراً بخوابد و تا صبح بیدار نشود، باید روزه آن روز را تمام کند، و قضا و کفاره بر او واجب می‌شود.

مسئله ۱۵۹۷.  هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بیدار شود، اگر احتمال بدهد که اگر دوباره بخوابد پیش از اذان صبح بیدار می‌شود می‌تواند بخوابد.

مسئله ۱۵۹۸.  کسی که در شب ماه رمضان جنب است و یقین یا اطمینان دارد که اگر بخوابد پیش از اذان صبح بیدار می‌شود، چنانچه تصمیم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل کند، و با این تصمیم بخوابد و تا اذان خواب بماند، روزه‌اش صحیح است.

مسئله ۱۵۹۹. کسی که در شب ماه رمضان جنب است و اطمینان ندارد که اگر بخوابد پیش از اذان صبح بیدار می‌شود، چنانچه غفلت داشته باشد که بعد از بیدار شدن باید غسل کند، در صورتی که بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند  بنا بر احتیاط  قضا بر او واجب می‌شود.

مسئله ۱۶۰۰. کسی که در شب ماه رمضان جنب است و یقین دارد یا احتمال می‏دهد که اگر بخوابد پیش از اذان صبح بیدار می‌شود، چنانچه نخواهد بعد از بیدار شدن غسل کند، در صورتی که بخوابد و بیدار نشود، باید روزه آن روز را تمام کند و قضا و کفاره بر او لازم است. و همچنین است  بنا بر احتیاط لازم  اگر تردید داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل کند یا نه.

مسئله ۱۶۰۱.  اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بیدار شود و یقین کند، یا احتمال دهد، که اگر دوباره بخوابد پیش از اذان صبح بیدار می‌شود و تصمیم هم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل کند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بیدار نشود، باید روزه آن روز را قضا کند، و اگر از خواب دوّم بیدار شود و برای مرتبه سوّم بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود، باید روزه آن روز را قضا کند  و بنا بر احتیاط استحبابی  کفاره نیز بدهد.

مسئله ۱۶۰۲.  خوابی که در آن احتلام صورت گرفته است، خواب اوّل حساب می‌شود، بنابراین اگر پس از بیدار شدن دوباره بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود، چنانچه در مسأله قبل ذکر شد، روزه آن روز را باید قضا کند.

مسئله ۱۶۵۷.  در چند مورد - غیر از مواردی که قبلاً به آنها اشاره شد - فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نیست:

اوّل: آنکه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مسأله (۱۶۰۱) ذکر شد تا اذان  صبح از خواب دوّم بیدار نشود. ....

رساله جامع

ج۲، مسئله ۱۰۸. کسی که در شب ماه رمضان جنب است، چنانچه بداند یا احتمال عقلایی دهد که اگر بخوابد تا اذان صبح بیدار نمی‌شود، بنابر احتیاط واجب نباید غسل نکرده بخوابد و در این حکم، فرقی بین مرتبه اوّل خوابیدن و دفعات بعد نیست.

ج۲، مسئله ۱۰۹. اگر فردی که جنب است در شب ماه رمضان برای «بار اوّل»، عمداً بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود، حکم روزۀ او صورت‌های مختلفی دارد:

۱. یقین یا اطمینان داشته باشد که اگر بخوابد قبل از اذان صبح بیدار می‌شود و با تصمیم به اینکه بعد از بیدار شدن غسل کند، بخوابد؛ در این صورت، روزۀ وی صحیح است.

۲. یقین یا اطمینان داشته باشد یا احتمال عقلایی دهد که اگر بخوابد قبل از اذان صبح بیدار می‌شود، ولی نسبت به اینکه بعد از بیدار شدن باید غسل کند، توجّه نداشته و غافل باشد؛

در این صورت، باید روزۀ آن روز را تمام کند و بنابر احتیاط واجب، آن را به قصد قربت مطلقه انجام دهد و قضای آن را نیز به معنایی که در مسألۀ «۹۷» ذکر شد، به‌جا آورد.

۳. اطمینان به بیدار شدن نداشته باشد، ولی احتمال معقول دهد که بیدار شود و با تصمیم بر غسل کردن بخوابد؛

در این صورت، باید روزۀ آن روز را تمام کند و بنابر احتیاط واجب آن را به قصد قربت مطلقه انجام دهد و بنابر احتیاط واجب قضای آن را نیز به معنایی که در مسألۀ «۹۷» ذکر شد، به‌جا آورد.

۴. بداند اگر بخوابد تا اذان صبح بیدار نمی‌شود؛

۵. یقین یا اطمینان داشته باشد یا احتمال معقول دهد که قبل از اذان صبح بیدار شود، ولی نخواهد بعد از بیدار شدن غسل کند؛

در این دو صورت (۴ و ۵)، باید روزۀ آن روز را تمام کند و بنابر احتیاط واجب آن را به نیّت قربت مطلقه انجام دهد و قضا - به معنایی که در مسألۀ «۹۷» ذکر شد - و کفّاره بر او واجب می‌شود.

۶. یقین یا اطمینان داشته باشد یا احتمال معقول دهد که قبل از اذان صبح بیدار می‌شود، ولی تردید داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل کند یا نه؛

این صورت، بنابر احتیاط واجب حکم مورد قبل را دارد.

ج۲، مسأله ۱۱۰. اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بیدار شود و یقین یا اطمینان داشته باشد یا احتمال معقول دهد که اگر دوباره بخوابد، قبل از اذان صبح بیدار می‌شود و تصمیم هم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل کند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بیدار نشود، باید آن روز را روزه بگیرد و بنابر احتیاط واجب، آن را به نیّت قربت مطلقه انجام دهد. سپس باید روزۀ آن روز را به معنایی که در مسألۀ «۹۷» ذکر شد، قضا کند؛

حکم مذکور برای کسی که از خواب دوّم بیدار شده و با شرایطی که ذکر شد، برای مرتبه سوّم بخوابد، نیز جاری است؛ البتّه در این صورت (خواب سوّم) به‌طور کلّی و در صورت اوّل (خواب دوّم) اگر احتمال عقلایی بیدار شدن می‌داده، امّا اطمینان به آن نداشته است، احتیاط مستحب است که کفّاره هم بدهد.

ج۲، مسئله ۱۱۱. خوابی که در آن احتلام صورت گرفته است، «خواب اول» حساب می‌شود. بنابراین، اگر فرد پس از بیدار شدن از خواب احتلام، دوباره بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود، همچنان‌که در مسألۀ قبل ذکر شد، باید به معنایی که در مسألۀ «۹۷» بیان شد، روزۀ آن روز را قضا کند.

ج۲، مسئله ۱۶۰. در چند مورد غیر از مواردی که قبلاً به آنها اشاره شد، فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفّاره واجب نیست:

۱. در شب ماه رمضان جنب باشد و با توضیحی که در مسألۀ «۱۱۰» ذکر شد تا اذان صبح از خواب دوّم یا سوّم بیدار نشود و نیز خواب اوّل، به تفصیلی که در مسألۀ «۱۰۹» ذکر شد. ....

المسائل المنتخبه

مسألة ۵۰۴: من أجنب فی شهر رمضان لیلاً ثُمَّ نام قاصداً ترک الغسل فاستیقظ بعد طلوع الفجر جری علیه حکم تعمّد البقاء علی الجنابة، وهکذا الحکم فیما لو نام متردّداً فی الإتیان بالغسل علی الأحوط لزوماً.

وأمّا إذا کان ناویاً للغسل مطمئنّاً بالانتباه فی وقت یسع له - لاعتیادٍ أو غیره - فاتّفق أنّه لم یستیقظ إلّا بعد الفجر فلا شیء علیه وصحّ صومه. نعم، إذا استیقظ ثُمَّ نام ولم یستیقظ حتّی طلع الفجر وجب علیه القضاء، وکذلک الحال فی النومة الثالثة، إلّا أن الأحوط الأولی فیه أداء الکفّارة أیضاً.

مسألة ۵۰۵: إذا أجنب فی شهر رمضان لیلاً وأراد النوم ولم یکن مطمئنّاً بالاستیقاظ فی وقت یسع الاغتسال قبل طلوع الفجر فالأحوط لزوماً أن یغتسل قبل النوم، فإن نام ناویاً للغسل ولم یستیقظ فالأحوط وجوباً القضاء حتّی فی النومة الأولی، بل الأحوط الأولی أداء الکفّارة أیضاً ولا سیما فی النومة الثالثة.

منهاج الصالحین

ج۱، مسألة ۱۰۰۰: إذا أجنب فی شهر رمضان لیلاً ونام حتّی أصبح، فإن نام ناویاً لترک الغسل لحقه حکم تعمّد البقاء علی الجنابة، وکذا إذا نام متردّداً فیه علی الأحوط لزوماً، وإن نام ناویاً للغسل فإن کان فی النومة الأُولی صحّ صومه إذا کان واثقاً بالانتباه لاعتیادٍ أو غیره، وإلّا فالأحوط لزوماً وجوب القضاء علیه، وإن کان فی النومة الثانیة - بأن نام بعد العلم بالجنابة ثُمَّ أفاق ونام ثانیاً حتّی أصبح - وجب علیه القضاء دون الکفّارة، وإذا کان بعد النومة الثالثة فالأحوط استحباباً أداء الکفّارة أیضاً، وکذلک فی النومین الأوّلین إذا لم یکن واثقاً بالانتباه.

وإذا نام عن ذهول وغفلة عن الغسل - لا عن أصل وجوب صوم الغد - وجب علیه القضاء، والأحوط الأولی أداء الکفّارة أیضاً فی النوم الثالث.

ج۱، مسألة ۱۰۰۱: یجوز النوم الأوّل والثانی مع کونه واثقاً بالانتباه، والأحوط لزوماً ترکه إذا لم یکن واثقاً به، فإن نام ولم ‏یستیقظ فالأحوط لزوماً القضاء حتّی فی النومة الأُولی، بل الأحوط الأولی أداء الکفّارة أیضاً ولا سیما فی النومة الثالثة.

ج۱، مسألة ۱۰۰۳: یعدّ النوم الذی احتلم فیه لیلاً من النوم الأوّل، فإذا أفاق ثُمَّ نام کان نومه بعد الإفاقة هو النوم الثانی.

ج۱، مسألة ۱۰۰۴: یلحق النوم الرابع والخامس بالثالث فیما تقدّم من الحکم.

عروه الوثقی

[ ۲۴۳۵ ] مسألة ۵۲: لا یجب علی من تیمم بدلا عن الغسل أن یبقی مستیقظا حتی یطلع الفجر فیجوز له النوم بعد التیمم قبل الفجر علی الأقوی، وإن کان الأحوط البقاء مستیقظا لاحتمال بطلان تیممه بالنوم کما علی القول بأن التیمم بدلا عن الغسل یبطل بالحدث الأصغر.

[ ۲۴۳۸ ] مسألة ۵۵: من کان جنبا فی شهر رمضان فی اللیل لا یجوز له أن ینام (۱۳۴۱) قبل الاغتسال إذا علم أنه لا یستیقظ قبل الفجر للاغتسال، ولو نام واستمر إلی الفجر لحقه حکم البقاء متعمدا فیجب علیه القضاء والکفارة، وأما إن احتمل الاستیقاظ جاز له النوم وإن کان من النوم الثانی أو الثالث أو الأزید فلا یکون نومه حراما وإن کان الأحوط ترک النوم الثانی فما زاد وإن اتفق استمراره إلی الفجر غایة الأمر وجوب القضاء أو مع الکفارة فی بعض الصور کما سیتبین.

(۱۳۴۱) (لا یجوز له أن ینام): حذرا عن فوات الواجب بناء علی فساد الصوم بتعمد البقاء علی الجنابة، وأما بناءً علی کون القضاء فیه عقوبة فالحکم مبنی علی الاحتیاط اللزومی .

[ ۲۴۳۹ ] مسألة ۵۶: نوم الجنب فی شهر رمضان فی اللیل مع احتمال الاستیقاظ أو العلم به إذا اتفق استمراره إلی طلوع الفجر علی أقسام، فإنه إما أن یکون مع العزم علی ترک الغسل وإما أن یکون مع التردد فی الغسل وعدمه وإما أن یکون مع الذهول والغفلة عن الغسل وإما أن یکون مع البناء علی الاغتسال حین الاستیقاظ مع اتفاق الاستمرار، فإن کان مع العزم علی ترک الغسل أو مع التردد فیه (۱۳۴۲) لحقه حکم تعمد البقاء جنباً، بل الأحوط ذلک إن کان مع الغفلة والذهول أیضاً، وإن کان الأقوی لحوقه بالقسم الأخیر (۱۳۴۳)، وإن کان مع البناء علی الاغتسال أو مع الذهول علی ما قوینا فإن کان فی النومة الأولی بعد العلم بالجنابة فلا شیء علیه (۱۳۴۴) وصح صومه، وإن کان فی النومة الثانیة بأن نام بعد العلم بالجنابة ثم انتبه ونام ثانیا مع احتمال الانتباه فاتفق الاستمرار وجب علیه القضاء فقط دون الکفارة علی الأقوی، وإن کان فی النومة الثالثة فکذلک علی الأقوی، وإن کان الأحوط ما هو المشهور من وجوب الکفارة أیضاً فی هذه الصورة، بل الأحوط وجوبها فی النومة الثانیة أیضاً، بل وکذا فی النومة الأولی أیضاً إذا لم یکن معتاد الانتباه (۱۳۴۵)، ولا یعد النوم الذی احتلم فیه من النوم الأول (۱۳۴۶) بل المعتبر فیه النوم بعد تحقق الجنابة فلو استیقظ المحتلم من نومه ثم نام کان من النوم الأول لا الثانی.

(۱۳۴۲) (أو مع التردد فیه): الحکم فی المتردد مبنی علی الاحتیاط الوجوبی .

(۱۳۴۳) (وإن کان الأقوی لحوقه بالقسم الأخیر): فی عدم وجوب الکفارة وأما القضاء فالظاهر وجوبه نعم لو ذهل عن وجوب صوم الغد فنام ولم یستیقظ إلی الفجر لم یجب القضاء أیضا .

(۱۳۴۴) (فلا شیء علیه): إذا کان واثقا بالانتباه وإلا فالأحوط وجوب القضاء .

(۱۳۴۵) (إذا لم یکن معتاد الانتباه): أو واثقا به من جهة أخری کتوقیت الساعة المنبهة .

(۱۳۴۶) (ولا یعد النوم الذی احتلم فیه من النوم الأول): بل یعد منه علی الأحوط بل لا یخلو من قوة .

[ ۲۴۴۰ ] مسألة ۵۷: الأحوط إلحاق (۱۳۴۷) غیر شهر رمضان من الصوم المعین به فی حکم استمرار النوم الأول أو الثانی والثالث حتی فی الکفارة فی الثانی والثالث إذا کان الصوم مما له کفارة کالنذر ونحوه.

(۱۳۴۷) (الأحوط إلحاق): والأظهر عدمه .

[ ۲۴۴۱ ] مسألة ۵۸: إذا استمر النوم الرابع أو الخامس فالظاهر أن حکمه حکم النوم الثالث.

[ ۲۴۴۴ ] مسألة ۶۱: إذا شک فی عدد النومات بنی علی الأقل.

  1. حکم صورت تردید، بنابر احتیاط واجب است.