طبق نظر آیت الله سیستانی:
خوردن و آشامیدن عمدی روزه را باطل میکند و فرقی ندارد:
۱. خوردن و آشامیدن آن چیز متعارف باشد یا خیر (مثل نان و خاک)
۲. زیاد باشد یا کم (مثل غذایی که بین دندان مانده است)
۳. از طریق عادی (حلق) باشد یا غیر آن (مانند سوند معده)
۴. روزه واجب باشد یا مستحب
اگر روزهدار سهواً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزهاش باطل نمیشود.
اگر سهواً یا بیاختیار چیزی (مثل ریزههای غذای بین دندان) وارد حلق شد:
چنانچه به قسمتی از حلق برسد که پایینرفتن از آن عرفاً خوردن محسوب نمیشود، در این صورت خارجکردن آن لازم نیست.
ولی اگر به این حدّ نرسیده باشد، در صورتی که بیرونآوردن آن مشقت و سختی زیادی ندارد، باید آن را خارج کند.
استفتائات
سؤال: آیا آدامس جویدن روزه را باطل میکند؟
جواب: جویدن آدامسهایى که مواد شیرینکننده دارند جایز نیست، مگر اینکه قبلاً جویده شده باشد و آن مواد زایل شده باشد یا مزه و شیرینی آن آنقدر کم باشد که در آب دهان مستهلک شود.
سؤال: آیا سوند معده روزه را باطل میکند؟
جواب: انتقال آب و غذا از طریق سوند معده در حکم خوردن و آشامیدن است و روزه را باطل میکند.
سؤال: آیا استفاده از آندوسکوپی روزه را باطل میکند؟
جواب: واردکردن دستگاه آندوسکوپی از طریق حلق به معده برای عکسبرداری (بدون اینکه چیزی همراه آن داخل مری یا معده شود) روزه را باطل نمیکند.
اما اگر دستگاه به جهت تسهیل در واردشدن، به روغن یا مواد طبّی آغشته شده که وارد مری یا معده میشود، روزه را باطل میکند.
منابع فقهی
توضیح المسائل
مسئله ۱۵۵۲. اگر روزهدار با التفات به اینکه روزه دارد عمداً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه او باطل میشود، چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد، مثل خاک و شیره درخت، و چه کم باشد، چه زیاد، حتی اگر مسواک را از دهان بیرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه باطل میشود، مگر آنکه رطوبت مسواک آنقدر اندک باشد که در آب دهان از بین رفته حساب شود.
مسئله ۱۵۵۳. اگر موقعی که مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، باید لقمه را از دهان بیرون آورد، و چنانچه عمداً فرو ببرد روزهاش باطل است، و به دستوری که بعداً ذکر خواهد شد کفّاره هم بر او واجب میشود.
مسئله ۱۵۵۴. اگر روزهدار سهواً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزهاش باطل نمیشود.
مسئله ۱۵۵۶. اگر روزهدار چیزی را که لای دندان مانده است عمداً فرو ببرد، روزهاش باطل میشود.
مسئله ۱۶۱۹. اگر خردههای غذا یا اشیای ریز دیگر، در گلوی روزهدار برود، چنانچه به مقداری پایین رفته باشد که به فرو دادن آن خوردن گفته نشود، لازم نیست آن را بیرون آورد، و روزهاش صحیح است. و اما اگر به این مقدار فرو نرفته باشد باید آن را بیرون آورد هرچند که این کار متوقف بر قی کردن باشد مگر در صورتی که قی کردن برای او ضرر، یا مشقت زیادی که معمولاً قابل تحمّل نیست داشته باشد و چنانچه آن را قی نکند و فرو برد، روزهاش باطل میشود، و اگر آن را با قی کردن خارج کند نیز روزهاش باطل میشود.
مسئله ۱۶۲۰. اگر سهواً چیزی را فرو ببرد و پیش از رسیدن به معده یادش بیاید که روزه است، چنانچه بهقدری پایین رفته باشد که اگر آن را داخل معده کند به آن خوردن نگویند، لازم نیست آن را بیرون آورد و روزه او صحیح است.
رساله جامع
ج۲، مسئله ۵۱. اگر روزهدار با توجّه به اینکه روزه دارد عمداً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزۀ او باطل میشود، چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد، مثل نان و آب، چه معمول نباشد، مثل خاک و شیره درخت و چه کم باشد چه زیاد، حتّی اگر آب کمی از دهان بیرون آورد و دوباره به دهان برده و آن را فرو برد، روزهاش باطل میشود؛ مگر آنکه آن مقدار آب آنقدر اندک باشد که در آب دهان از بین رفته (مستهلک) حساب شود و در این حکم، فرقی بین اقسام روزه نیست.
ج۲، مسئله ۵۲. اگر فرد هنگامی که مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، باید لقمه را از دهان بیرون آورد و چنانچه عمداً فرو ببرد، روزهاش باطل است و با توضیحی که بعداً ذکر خواهد شد، کفّاره هم بر او واجب میشود.
ج۲، مسئله ۵۳. اگر روزهدار چیزی را که بین دندانها مانده است، عمداً فرو ببرد، روزهاش باطل میشود.
ج۲، مسئله ۵۵. اگر روزهدار سهواً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزهاش باطل نمیشود و در این حکم فرقی بین اقسام روزه نیست.
ج۲، مسئله ۶۰. اگر به جهت عارضهای مَنفذ و سوراخی در بدن ایجاد نمایند که از طریق آن آب و غذا وارد معده و دستگاه گوارش شود و بر داخل شدن غذا از طریق آن، عرفاً صدق خوردن و آشامیدن کند، روزه باطل میشود؛
همچنان که اگر فرد آب یا چیز دیگر را از طریق بینی وارد حلق و مری نماید، آشامیدن صدق نموده و روزه را باطل میکند.
ج۲، مسئله ۶۱. وارد کردن دستگاه آندوسکوپی در معده برای عکسبرداری - بدون اینکه چیزی که مبطل روزه است همراه آن داخل مری یا معده شود - روزه را باطل نمیکند؛
امّا اگر دستگاه به جهت تسهیل در وارد شدن به بدن یا مانند آن، به روغن یا مواد طبّی آغشته شده که وارد مری یا معده میشود، موجب باطل شدن روزه میگردد.
ج۲، مسئله ۱۳۲. اگر خردههای غذا یا اشیای ریز دیگر، در گلوی روزهدار برود، چند صورت دارد:
الف. به اندازهای پایین رفته باشد که به فرو دادن آن، خوردن گفته نشود؛ در این صورت لازم نیست آن را بیرون آورد؛ بلکه نباید آن را با قی کردن بیرون آورد و روزهاش صحیح است.
ب. به مقداری که در قسمت «الف» ذکر شد، فرو نرفته و مجبور باشد یا آن را ببلعد یا بیرون آورد؛ در این صورت نباید آن را ببلعد؛ بلکه واجب است بیرون آورد، هرچند برای این کار مجبور به قی کردن شود؛ مگر در صورتی که قی کردن برای او ضرر قابل توجّه، یا سختی زیادی - که معمولاً قابل تحمّل نیست - داشته باشد و در هر دو صورت (بلعیدن و قی کردن)، روزهاش باطل میشود.
ج۲، مسئله ۱۳۳. اگر انسان سهواً چیزی را فرو ببرد و پیش از رسیدن به معده یادش بیاید که روزه است، چنانچه از حلق گذشته و به قدری پایین رفته باشد که اگر آن را داخل معده کند به آن خوردن نگویند، لازم نیست آن را بیرون آورد و روزۀ او صحیح است.
المسائل المنتخبه
قبل از مسالة ۴۹۰
الأوّل والثانی: تعمّد الأکل والشرب. ولا فرق فی المأکول والمشروب بین المتعارف وغیره، ولا بین القلیل والکثیر. کما لا فرق فی الأکل والشرب بین أن یکونا من الطریق العادی أو من غیره، فلو شرب الماء من أنفه بطل صومه. ویبطل الصوم ببلع الأجزاء الباقیة من الطعام بین الأسنان اختیاراً.
مسألة ۴۹۰: لا یبطل الصوم بالأکل أو الشرب بغیر عمد، کما إذا نسی صومه فأکل أو شرب، کما لا یبطل بما إذا وُجِرَ فی حلقه بغیر اختیاره ونحو ذلک.
منهاج الصالحین
قبل از مسألة ۹۸۲
الفصل الثانی المفطرات. وهی أُمور:
الأوّل، والثانی: الأکل والشرب مطلقاً، ولو کانا قلیلین، أو غیر معتادین. ....
ج۱، مسألة ۹۸۵: لا بأس بما یصل إلی الجوف من غیر طریق الحلق ممّا لا یسمّی أکلاً أو شرباً - غیر الاحتقان بالمائع کما سیأتی - فإذا صبّ دواءً فی جرحه أو أُذُنه أو فی إحلیله أو عینه فوصل إلی جوفه لم یضرّ بصحّة صومه، وکذا إذا طعن برمح أو سکین فوصل إلی جوفه وغیر ذلک.
نعم إذا تمَّ إحداث منفذ لوصول الغذاء إلی الجوف من غیر طریق الحلق یصدق الأکل والشرب علی إدخال الطعام فیه فیکون مفطراً کما هو الحال فیما إذا کان بنحو الاستنشاق من طریق الأنف، وأمّا إدخال الدواء ونحوه کالمغذّی بالإبرة فی العضلة أو الورید فلا بأس به، وکذا تقطیر الدواء فی العین أو الأُذُن ولو ظهر أثره من اللون أو الطعم فی الحلق.
ج۱، مسألة ۱۰۱۰: إذا ابتلع شیئاً سهواً فتذکر قبل أن یصل إلی الحلق وجب إخراجه وصحّ صومه، وأمّا إن تذکر بعد وصوله إلی الموضع الذی لا یعدّ إنزاله إلی الجوف أکلاً فلا یجب إخراجه بل لا یجوز إذا صدق علیه التقیؤ، وإن شک فی ذلک وجب الإخراج.
قبل از مسالة ۱۰۱۴
المفطرات المذکورة إنّما تفسد الصوم إذا وقعت علی وجه العمد والاختیار، وأمّا مع السهو وعدم القصد فلا تفسده، من غیر فرق فی ذلک بین أقسام الصوم من الواجب المعین والموسّع والمندوب، فلو أخبر عن الله تعالی ما یعتقد أنّه صدق فتبین کذبه أو کان ناسیاً لصومه فاستعمل المفطر أو دخل فی جوفه شیء قهراً بدون اختیاره لم یبطل صومه، ولا فرق فی البطلان مع العمد بین العالم والجاهل، نعم لا یحکم ببطلان صوم الجاهل القاصر غیر المتردّد بالإضافة إلی ما عدا الأکل والشرب والجماع من المفطرات، وفی حکمه المعتمد فی عدم مفطریتها علی حجّة شرعیة.
عروه الوثقی
قبل از مسالة ۲۳۸۴
ما یجب الإمساک عنه فی الصوم من المفطرات. وهو أمور:
الأول والثانی: الأکل والشرب، .... وکذا یبطل بابتلاع ما یخرج من بقایا الطعام من بین أسنانه.
[ ۲۳۸۷ ] مسألة ۴: المدار صدق الأکل والشرب وإن کان بالنحو الغیر المتعارف، فلا یضر مجرد الوصول إلی الجوف إذا لم یصدق الأکل أو الشرب [۱]، کما إذا صب دواءاً، فی جرحه أو شیئا فی أذنه أو إحلیله فوصل إلی جوفه، نعم إذا وصل من طریق أنفه فالظاهر أنه موجب للبطلان إن کان متعمدا لصدق الأکل والشرب حینئذ.
[ ۲۳۸۸ ] مسألة ۵: لا یبطل الصوم بإنفاذ الرمح أو السکین أو نحوهما بحیث یصل إلی الجوف وإن کان متعمدا.
[ ۲۴۵۶ ] مسألة ۷۳: إذا دخل الذباب فی حلقه وجب إخراجه [۲] مع إمکانه، ولا یکون من القیء، ولو توقف إخراجه علی القیء سقط وجوبه وصح صومه [۳].
[ ۲۴۵۸ ] مسألة ۷۵: إذا ابتلع شیئا سهوا فتذکر قبل أن یصل إلی الحلق وجب إخراجه وصح صومه، وأما إن تذکر بعد الوصول إلیه فلا یجب [۴]، بل لا یجوز إذا صدق علیه القیء، وإن شک فی ذلک فالظاهر وجوب إخراجه أیضاً مع إمکانه عملا بأصالة عدم الدخول فی الحلق »[۵].
[ ۲۴۵۹ ] مسألة ۷۶: إذا کان الصائم بالواجب المعین مشتغلا بالصلاة الواجبة فدخل فی حلقه ذباب أو بق أو نحوهما أو شیء من بقایا الطعام الذی بین أسنانه وتوقف إخراجه علی إبطال الصلاة بالتکلم ب «أخ» [۶] أو بغیر ذلک، فإن أمکن التحفظ والإمساک إلی الفراغ من الصلاة وجب [۷]، وإن لم یمکن ذلک ودار الأمر بین إبطال الصوم بالبلع أو الصلاة بالإخراج، فإن لم یصل إلی الحد من الحلق [۸] کمخرج الخاء وکان مما یحرم بلعه فی حد نفسه کالذباب ونحوه وجب قطع الصلاة بإخراجه ولو فی ضیق وقت الصلاة [۹]، وإن کان مما یحل بلعه فی ذاته کبقایا الطعام ففی سعة الوقت للصلاة ولو بإدراک رکعة منه یجب القطع والإخراج، وفی الضیق یجب البلع وإبطال الصوم تقدیما لجانب الصلاة لأهمیتها، وإن وصل إلی الحد [۱۰] فمع کونه مما یحرم بلعه وجب إخراجه بقطع الصلاة وإبطالها علی إشکال، وإن کان مثل بقایا الطعام لم یجب وصحت صلاته، وصح صومه علی التقدیرین لعدم عد إخراج مثله قیئاً فی العرف.
[ ۲۴۶۴ ] مسألة ۳: إذا کانت اللقمة فی فمه وأراد بلعها لنسیان الصوم فتذکر وجب إخراجها، وإن بلعها مع إمکان إلقائها بطل صومه بل تجب الکفارة أیضاً، وکذا لو کان مشغولا بالأکل فتبین طلوع الفجر.
[ ۲۴۶۵ ] مسألة ۴: إذا دخل الذباب أو البق أو الدخان الغلیظ أو الغبار فی حلقه من غیر اختیاره لم یبطل صومه، وإن أمکن إخراجه وجب [۱۱]ولو وصل إلی مخرج الخاء.
- ↑ (إذا لم یصدق الأکل والشرب): وإن کان له مفعول الغذاء کالمغذی المتداول فی عصرنا الذی یزرق بالإبرة فی الورید نعم لا ینبغی ترک الاحتیاط فیما یدخل الجهاز الهضمی من غیر طریق الحلق إذا لم یصدق علیه الأکل أو الشرب وأما مع صدقه کما إذا أحدث منفذا إلی الجوف من غیر طریق الحلق لإیصال الغذاء إلیه فلا إشکال فی تحقق الإفطار به.
- ↑ (وجب إخراجه): وجوبه فیما إذا وصل إلی حد لا یعد إنزاله إلی الجوف أکلا غیر واضح بل ممنوع.
- ↑ (سقط وجوبه وصح صومه): وجوب الإخراج لا یسقط فیما إذا لم یصل إلی الحد المتقدم وإن توقف علی القیء إلا إذا کان حرجیا أو ضرریا وحینئذ یبطل صومه سواء بلعه أو أخرجه بالقیء.
- ↑ (فلا یجب): المناط فی عدم الوجوب وصوله إلی الحد الذی لا یعد إنزاله إلی الجوف أکلا.
- ↑ (عملا بأصالة عدم الدخول فی الحلق): بل لوجه آخر.
- ↑ (بالتکلم ب أخ): التلفظ بالحرفین وإن کان مبطلا للصلاة علی الأحوط ولکن نفس الصوت الذی قد یتوقف علیه إخراج ما دخل فی الحلق غیر مبطل لها.
- ↑ (وجب): إن لم یکن حرجیا أو ضرریا .
- ↑ (فإن لم یصل إلی الحد من الحلق): لا اعتبار هنا بالوصول إلی الحلق کما مر .
- ↑ (ولو فی ضیق وقت الصلاة): فی ضیق الوقت لا وجه لتعین قطع الصلاة المفروضة کالیومیة التی هی محل کلامه ظاهراً .
- ↑ (وإن وصل إلی الحد): إذا وصل إلی الحد الذی تقدم بیانه فی التعلیق علی المسألة الخامسة والسبعین لم یجب إخراجه مطلقا ویصح کل من صومه وصلاته .
- ↑ (وإن أمکن إخراجه وجب): مر الکلام فی المثالین الأولین فی المسألة ۷۳، والحکم فی المثالین الأخیرین مبنی علی الاحتیاط .